خلاصه داستان:
پی شاوزه ناخواسته راجب یه رمان امگاورس به اسم مارک تصادفی شنید. موقعی که از خواب بیدار شد، متوجه شد که به عنوان شرور که هم اسمشه و یه آلفائه، به اون رمان منتقل شده.
امگای رمان، چنگ شیا، فرمونهاش از کنترل خارج شده بود. شرور نه تنها از فرصت استفاده کرد تا قهرمان داستان رو مارک کنه، بلکه پدر و مادر قهرمان رو هم کشت و شهرتش رو به باد داد. قلب قهرمان پر از کینه شده بود و پنج سال بعد برگشت تا شاوزه رو به قتل برسونه.
پی شاوزه: “….” این چه رمان ملودراماتیک مضخرفیه؟ چرا وقتی که رئیس بود، روی فیلمها و برنامههای تلویزیونی سرمایه گذاری خوبی نکرد؟ بجاش از کله پوکش برای تجاوز به چنگشیا استفاده کرد. جای تعجبی نیست که با چاقوی میوه خوری کشتنش.
پس، اون با درایت چنگ شیا رو دست نخورده به خونش فرستاد و یه نمایشنامه مدرسهای بهش داد. “این دراما برای چنگ شیا مناسبه و پتانسیل محبوبیت و داره.”
و معلوم شد که واقعاً محبوبه. چنگ شیا طرفداراش به دهها میلیون نفر رسیده بودن.
تو روز تولد پی شائوزه، همه ستاره های شرکت اومده بودن تا بهش تبریک بگن. بعد از مهمونی، چنگ شیا شخصا پی شاوزه رو به خونه رسوند. گونه های مرد جوون یکم قرمز شده بود و چشماش در حالی که به پی شاوز خیره شد برق زد. رئیس پی، در واقع، من احساسات شما رو نسبت به خودم می دونم و شما رو خیلی دوست دارم.” پی شاوزه: “…؟”
بعداً فاش شد که پی شاوزه تو همه سریالای چنگ شیا تهیه کننده بوده. طرفدارا گفتن: “این آلفا خیلی خوبه. شیا شیا، عجله کن و اون و مال خودت کن!” چنگ شیا: “اون مال منه :)”
…………………………..
تعداد چپتر: ۸۵ چپتر + ۱۰ اکسترا
وضـعیت : پایان یافته