اسپین آفی از مانگای Mo Dao Zu Shi که ربطی به داستان اصلی انیمه نداره و یه داستان جداست.
وضـعیت : درحال پخشاسپین آفی از مانگای Mo Dao Zu Shi که ربطی به داستان اصلی انیمه نداره و یه داستان جداست.
وضـعیت : درحال پخشچانگ گنگ از کودکی بدون آنکه علتش را بداند مورد نفرت مادرش قرار میگرفت.
تنها کسی که به او اهمیت میداد همسر مادرش بود که همیشه در سفر بود و کمتر او را می دید.
یک روز برفی، چانگ گنگ کوچک میان دستهای از گرگ ها گیر افتاد، وقتی آمادهی رویارویی با مرگ بود پسر جوانی او را از دهان گرگها بیرون کشید و به خانه برگرداند. و عنوان ییفو(پدرخوانده)ی او را گرفت.
ییفوی کوچکش استعداد خاصی نداشت، و همیشه بیمار بود اما…
چانگ گنگ هر صبح که چشمانش را باز میکرد به دیدن او میرفت و از او مراقبت میکرد تا شب که چشمانش را میبست، و در خواب های شهوانیاش او را میدید.
افکار عجیب و غیر قابل درک او در مورد ییفوی کوچک، زیبا و ظریفش ادامه داشت تا روزی که شهر مورد حمله بربر ها قرار گرفت و او هویت واقعی خود و ییفویش را….
وضـعیت : پایان یافته“من میدونستم که سه وعده غذای مجانی و کارهای راحت بی دلیل نمیشه. اینکه میگن سلام گرگ بی طمع نیست واقعا درسته! ولی بدبختی اینجاست که خدمتکاری مثل من که هیچکس رو نداره مجبوره هرچی دختر ناز پرورده ی اربابش میگه گوشکنه! حتی اگه از من بخواد که به جاش عروس بشم، باید اطاعت کنم!” شی جیه، پسریست که خدمتکار خانواده ی تاجر و ثروتمندی در جیانگنان است. و به اجبار راهی مسیر پرخطری میشود که ممکن است جانش را از دست بدهد. او یک “عروس جعلی” است و قرار است همسر مردی دل سنگ شود. اما اگر داماد و خانواده اش بو ببرند که او دختر نیست و مردی خوش قیافه است، آیا با خوی وحشی ای که دارند میگذارند این پسرک بی نوا جان سالم به در ببرد؟!
وضـعیت : پایان یافتهزمانی که موران هنوز فرمانروا نشده بود، همیشه کسی پیدا میشد که بهش بگه”سگ.” البته یک سری توصیفات سگ گونه هم بهش نسبت میدادند که اینقدرها هم بد نبودند. مثل آن دسته چیز هایی که کسایی که با او هم بستر میشدند در موردش میگفتند. اونها همیشه از موران با حرف هایی مثل اینکه کمرش اندازه ی کمر یه سگ نر قوه دارد، یاد میکردند.اما در نهایت تمامی این حرف و حدیث ها درباره ی شباهت او به سگ هنگامی که موران به فرمانروایی دنیای تهذیبگری منصوب شد، از بین رفتند.موران طی جریاناتی از یک پسر یتیم و رها شده، تبدیل به پادشاهی خونخوار شد؛ تا جایی که مردم از تمام دنیا با هم متحد شده و علیه مو ران شورش کردند. اما درست لحظه ای که ارتش شورشی منتظر جواب کوبنده ی مو ران بودند، پادشاه خونخوار زمانه، در تنهایی بی حد مرزش قبل از رسیدن نیرو های شورشی دست به خودکشی زده بود.و اما این دنیا همیشه بازی های پیچیده ی خود را برای ادمیان دارد.و این حرف زمانی معنی و مفهوم پیدا میکند که موران پس از مرگ دوباره چشم گشوده و خود را در بدن خود در سن ۱۵ سالگی میابد.و این اتفاق خود شروع سرنوشتی تازه، و یا شاید شانسی دوباره برای آشکار شدن حقیقت مسائل، تبدیل شدن دوستی ها به دشمنی و نفرت ها به عشق باشد…عشقی حقیقی، تلخ و شیرین، اما ابدی..
تذکر مهم نویسنده و مترجم:
در روند این رمان موارد زیادی صحنه های جنسی خشن و بکار بردن الفاظ رکیک وجود داره..لطفا اگر روحیه حساسی دارید نخونید.
وضـعیت : پایان یافتهکتاب دارای 1724 صفحه در قالب 126فصل میباشد.
✅ توجه: اگر تمایل به خرید فصل های این ناول بصورت تکی دارید به آدرس زیر مراجعه کنید.
به عنوان کسی که با ایجاد فرقه ای شیطانی استادی بزرگ شد،وی وو شیان،دنیا را به شیوه خود می پیمود.بخاطر آشوب هایی که ایجاد کرد میلیون ها نفر از اون متنفر شدند.در پایان توسط دوست عزیزش از پشت خنجر خورده و با همکاری قبایل قدرتمندی که علیه او صف آرایی کرده بودند کشته شد.او بعدها در جسم جوان دیوانه ای که قبیله اش او را طرد کرده بود تجسم یافت و با وجود بی میلی توسط لان وانگجی که تهذیب گری مشهور (و دشمن بزرگ اون بود) در میان تمام قبایل بود به شاگردی گرفته شد.آنان سفری دور و دراز را در زیر نور ستارگان چشمک زن آغاز کردند سفری ماجراجویانه از حمله هیولاها،حل راز ها تا پرورش بچه .در طی این مسیر پر مخاطره وی وو شیان به آرامی فهمید که همراه متکبر و مغرورش لان وانگجی احساساتی بیشتر از آنچه او تصور میکند در دلش به وی وو شیان دارد…….
وضـعیت : پایان یافته
“دیگه نمیتونم رمانای تم حرمسرایی بخونم؟”شن یوان در جسم مردی جوان و تبهکاری فاسد به نام شن چینگچیو از نو متولد شد.اما باید دانست که شن چینگچیوی اصلی بعدها توسط شاگردش لو بینگه مانند یک عروسک چوبی تکه تکه شد.قلب شنچینگیو چنان می تپید که انگار گله ای اسب رم کرده درونش حرکت میکردند ولی گفت:«من که نمیخوام دست به دامن این یارو بشم ولی آخه چرا شخصیت اینقدر سیاه و پلید درست شده؟ به هزار شکل دیگه میشد ازش انتقام گرفت….عه….چرا همه نقشای رمانتیکی که زنا اجرا میکنن رو دادن به این؟ آخه این یه تبهکاره مگه مجبوره بخاطر شخصیت اصلی خودشو فدا کنه؟»شن چینگیو گفت:«فکر کنم یکبار دیگه هم میتونم نجاتش بدم!»
……….
برای دانلود کتاب کامل به لینک زیر مراجعه نمایید :
The Scum Villain’s Self-Saving System Book
وضـعیت : پایان یافتهفنگ مینگ تنها 19 سال داشت وقتی زندگیش رو موقع نجات بی درنگ یه بچه از دست داد . پدر سپاس گذار بچه ی نجات یافته به اون شانس دوباره ای در زندگی بخشید .
آینده ای ناشناخته برای فنگ مینگ . روحش به سرزمینی باستانی در دور دست ها برده شد ( همانند سلسه های چین )به محض اینکه بیدار شد ، خودش را در بدن ظریف شاهزاده تاجدار” پادشاهی تندر “کسی که با لقب زیباترین مرد در سراسر سرزمین هم آراسته شده بود ، پیدا کرد .
به هر حال ، زیبایی اش بهایی به اندازه برانگیختن توجه ناخواسته وزیر امور جاری ، رونگ تیان ، کسی از هر موضوعی برای شکنجه روحی و جسمی شاهزاده استفاده میکرد ،داشت .
همینکه فنگ مینگ شروع به فهمیدن دسیسه هایی که محاصره اش کرده اند بکند ، اگر هویت واقعی شاهزاده آشکار شود ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟ و چه اتفاقی برای شاهزاده ” واقعی” میوفته ؟
وضـعیت : پایان یافتهتوجه: نویسنده ی این ناول چند ناول دیگر نیز نوشته است.
✅ ناول اسکام: The Scum Villain’s Self-Saving System
✅ ناول : Heaven official’s blessing
به عنوان کسی که با ایجاد فرقه ای شیطانی استادی بزرگ شد،وی وو شیان،دنیا را به شیوه خود می پیمود.بخاطر آشوب هایی که ایجاد کرد میلیون ها نفر از اون متنفر شدند.در پایان توسط دوست عزیزش از پشت خنجر خورده و با همکاری قبایل قدرتمندی که علیه او صف آرایی کرده بودند کشته شد.
او بعدها در جسم جوان دیوانه ای که قبیله اش او را طرد کرده بود تجسم یافت و با وجود بی میلی توسط لان وانگجی که تهذیب گری مشهور (و دشمن بزرگ اون بود) در میان تمام قبایل بود به شاگردی گرفته شد.
آنان سفری دور و دراز را در زیر نور ستارگان چشمک زن آغاز کردند سفری ماجراجویانه از حمله هیولاها،حل راز ها تا پرورش بچه .در طی این مسیر پر مخاطره وی وو شیان به آرامی فهمید که همراه متکبر و مغرورش لان وانگجی احساساتی بیشتر از آنچه او تصور میکند در دلش به وی وو شیان دارد…….
وضـعیت : پایان یافته
میونگی و دیگر دوستانشون برای مهمانی تجدید دیدار زمستانه گردهم آمدند ولی میونگی تنها برای دیدن سئون هو به آنجا رفته کسی که پنهانی به اون علاقمنده .با اینحال میونگی براحتی با اون جمع کنار نمیاد و به بهانه سیگار کشیدن بیرون میره که سئون هو هم اون رو دنبال میکنه و ادامه ماجرا….
وضـعیت : پایان یافته«وقتایی هست که نمی تونم خودمو کنترل کنم با اینکه یه پدرم»آسومی یه دانشجو دانشگاه ست که برای کار پاره وقت به خونه ناروسه میاد،این خانواده شامل یه پدر مجرد و یه بچه به اسم ایچیکاست.آسومی فکر میکنه ناروسه به عنوان یه پدر زیادی جذابه و یبار بخاطر همین جذابیت بهش حمله میکنه…
وضـعیت : درحال پخش