sha po lang

Sha po lang

چانگ گنگ از کودکی بدون آنکه علتش را بداند مورد نفرت مادرش قرار می‌گرفت. تنها کسی که به او اهمیت می‌داد همسر مادرش بود که همیشه در سفر بود و کمتر او را می دید. یک روز برفی، چانگ گنگ کوچک میان دسته‌ای از گرگ ها گیر افتاد، وقتی آماده‌ی رویارویی با مرگ بود پسر […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

چانگ گنگ از کودکی بدون آنکه علتش را بداند مورد نفرت مادرش قرار می‌گرفت.

تنها کسی که به او اهمیت می‌داد همسر مادرش بود که همیشه در سفر بود و کمتر او را می دید.

یک روز برفی، چانگ گنگ کوچک میان دسته‌ای از گرگ ها گیر افتاد، وقتی آماده‌ی رویارویی با مرگ بود پسر جوانی او را از دهان گرگ‌ها بیرون کشید و به خانه برگرداند. و عنوان ییفو(پدرخوانده)ی او را گرفت.

ییفوی کوچکش استعداد خاصی نداشت، و همیشه بیمار بود اما…

چانگ گنگ هر صبح که چشمانش را باز می‌کرد به دیدن او می‌رفت و از او مراقبت می‌کرد تا شب که چشمانش را می‌بست، و در خواب های شهوانی‌اش او را می‌دید.

افکار عجیب و غیر قابل درک او در مورد ییفوی کوچک، زیبا و ظریفش ادامه داشت تا روزی که شهر مورد حمله بربر ها قرار گرفت و او هویت واقعی خود و ییفویش را….

وضعیت کاربـران

۳ مشاهده کردند
۶ در حال مشاهده هستند
۳ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
قسمت ها

دانــلود ناول

مبلغ هر ناول غیر رایگان ۱۲۰۰ تومـان میباشـد
دست اندرکاران

مترجم ها

  • cercis
    jrnicoya1975
    delasoie
    rahan
  • ادیتورها

  • delasoie
    rahan
  • کلینرها

  • delasoie
    rahan
  • رتبه دهی و نــقد
    3.5
    11 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • Mohad

      تعریفش رو‌ زیاد شنیدم. لطفاً زود ترجمه‌ش کنین. ㅠ^ㅠ

    • mahva

      سلام دوست دارم زودتر ترجمه ناولتون رو بخونم، خیلی حیفه که تعداد زیاده و زمان ترجمه طولانی، یه جورایی داستان از دست آدم در میره

    • ainaz1370

      سلام لطفا رمان Three Lives Three Worlds, Ten Miles of Peach Blossoms رو هم ترجمه کنید.ممنون

    • Elina rostami

      سلام،رمانش واقعا خیلی خوبه،لطفا سریع تر ترجمش کنید،خیلی دیر به دیر اپدیت میشه):

    • SHAHRZAD17

      لطفا این رمان رو ادامه بدید و اگه میشه زود زود پارت بزارید واقعا مشتاق خوندنشم مرسی❤❤❤❤❤

    • bahararef

      سلام ممنون از مترجم میشه وقت بیشتری برای ترجمش بزارین؟ خیلی ازش خوشم اومده! عالیه! زمان آپ شدن قسمتهای جدید مشخصه؟ خود ناول چند قسمته؟

    • Darya

      دیگه ترجمه نمیشه؟ خیلی وقته آپدیت نشده.ممنون میشم بفرمایید.

    • zahra1997kml

      این رمان واقعا محشره کاش فقط زود به زود اپ شه

    • Eli1347

      خییلی ناولش قشنگه میشه لطفا زودتر ترجمه بشه خیلی ممنون. ناول چند قسمته؟

    • momo_13

      دوستش دارم چقد شخصیتاشم ناااازن عرررررر

    • Fahimeh_h

      من تا تهش خوندم، واقعا داستانش فوق العاده ست ،روند کشمکش عشقی و به هم دل دادنشون وااقعا طبیعی و واقعگرایانه ست. احساسات توش به خوبی آورده شده. زمانی که رمان در اون واقع شده هم زمانی هست که در رمانهای دیگه نیومده ،بین سنتی و مدرنیته و صنعتی شدن زندگیهاست، کشتی ها و تفنگها و وسایل جنگی داره پیشرفت میکنه مثل زمان اسب بخار .این حس رو به من میداد.من سه بار خوندمش و داستان جنگی سیاسی ش هم با دقت بخونید کاملا براتون جالب میشه و من از بار دوم خوندن کاملا قضیه جنگیش هم برام جا افتاد. درود بر چانگگو

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • Wine and gun

      آلبارینو اسیب شناسی بود که در پزشکی قانونی وستلند کار میکرد. او مجرد بود و شخصیت شوخ طبعی نیز داشت که گاهی با همکارانش برای نوشیدن مشروب بیرون می رفت درست مثل هر پزشک پزشک قانونی دیگر.البته به جز یک موضوع: او یک قاتل سریالی روانی بود که هیچکس از ان باخبر نبود مدت ها بود که آلبارینو یک زندگی معمولی، خسته‌کننده، یکنواخت و بدون هیجان داشت، از خانه – به اداره پزشکی قانونی – به صحنه جنایت ( صحنه جنایت خودش یا شخصی دیگر). تا اینکه یک روز، یک قاتل سریالی روانی دیگر به طور ناخواسته هدفی را که او سه ماه برای کشتنش برنامه ریزی کرده بود کشت‌.با خراب شدن برنامه بسیار دقیقش، او عصبانی شد و تصمیم گرفت برای تحریک عصبانیت انیکی قاتل خودش دست به کار شود.

    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا