لینگ مو آر با مردی آشنا شد که مثل دارو های بهاری بو میداد!
این یه ناول هیولایی مدرن با داستانی کوتاه و شیرین و بامزه اس.
تاپی مهربون و صبور و باتمی مغرور و خودسر
وضـعیت : درحال پخشلینگ مو آر با مردی آشنا شد که مثل دارو های بهاری بو میداد!
این یه ناول هیولایی مدرن با داستانی کوتاه و شیرین و بامزه اس.
تاپی مهربون و صبور و باتمی مغرور و خودسر
وضـعیت : درحال پخشیه سری دزد دنبال این هستن که برای برادرشون زن بگیرن پس دو تا زن خوشگل رو از پایین کوهستان میدزدن و می برن برای رئیس مقر دزدها که اسمش لوسانگه , لوسانگ یکی از اون دو تا زن زیبا رو به همسری میگیره ولی روز ازدواج متوجه میشه که…
وضـعیت : پایان یافتهگو مانگ خائن دوباره به سرزمین خود بازگشت.
همه از تبعید او خوشحال شدند. گفته میشد کسی که بیشتر از همه از او تنفر داشته دوست صمیمی اش ـــ ارباب جوان سرد و بی احساس مو بوده.
یک شایعه: ارباب جوان مو سیصد و شصت و پنج روش شکنجه را برای امتحان کردن روی گو مانگ اماده کرد، به اندازه ای که برای یکسال بدون نیاز به تکرار، با او بازی کند.
اما حقیقت چه بود؟
خب حقیقت توصیف ناپذیر تر از این حرف ها بود ـــ
شخصیت مو شی: پرهیزکار ترین فرمانده امپراطوری…
ارتباطش با گو مانگ خیانتکار: انها قبلا عاشق هم بودند…
وضـعیت : پایان یافتهیان ووشی راهی پر از مرگ و میر را طی کرده.اون به طبیعت خوب بشریت باور نداره. مخصوصا اون به این باور نداشت که کسی با لطف زیاد و حس عدالت طلبی وجود داشته باشه که به قدری به فکر بقیه باشه که چیزی در جوابش نخواد.یک روز شن کیاو رهبر مکتب شوآندو ، مکتب شماره یک تعالیم شیطانی ، به یک چالش دعوت شد و به نحوی از پرتگاه به پایین پرت میشه.یان ووشی بصورت اتفاقی از اون مسیر درحال رد شدن بود. اون با دیدن شن کیاو که خیلی بد آسیب دیده بود به یک ایده میرسه…بعد از هزاران برگ پاییزی، کی میتونه نامیرا بمونه؟
…………………………….
تعداد چپتر: 141 چپتر
یاشیرو رهبر جوان شینسنکای و یه مرد قدرتمنده , درعین حال یه مازوخیست منحرفم هست , دومکی چیکارا میاد تا به عنوان بادیگارد کنارش کار کنه, هرچند که یاشیرو علاقه نداره به زیردستاش دست بزنه ولی چیزی درباره دومکی هست که اونو به خودش جذب میکنه و نمیتونه جلوی خودشو بگیره…
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه:
به خاطر یه سری اتفاقات عجیب و غریب سونگ سی، اشتباهی خون پادشاه شیاطین رو میخوره، که باعث میشه خودشم تبدیل به شیطان بشه. یه محقق ضعیف…. مجبور میشه تو تنهاییش زجر بکشه. قسمت ناراحت کننده ی ماجرا اینجاست که فرق نمی کنه کجا بره، چون هرجا بره شیاطین از همه طرف بهش حمله می کنند و برای خونش همه کار می کنند ، یا هم گردنش رو برای بازجویی و رابطه اش با پادشاه شیاطین، فشار می دهند. برای همین سونگ سی مخالف شدید پادشاه شیاطین شد. صرف نظر از اینکه کی تعریف پادشاه شیاطین رو می کرد، سونگ سی اولین کسی بود که می ایستاد و مخالفتش رو اعلام می کرد. سونگ سی به خاطر زندگیش از دست شیاطین فرار می کرد و در همین حال دنبال قلمرو شیاطین بود. در بین راه به پای مردی قدرتمند افتاد، و کلی دردسر کشید که مرد روبرای کشتن پادشاه شیاطین با خودش همراه بکنه و صلح و ارامش رو به سرزمین انسان ها برگردونه. سونگ سی : دیر یا زود پوست پادشاه رو می کنم، تاندون هاش رو پاره می کنم و خونش رو می نوشم. رونگ بای لبخند به لب :من طرز فکر کردنت رو تحسین می کنم. کی می دونست بعد از وارد شدن به قلمرو شیاطین… هزاران هزار هیولا به خاطر مردی که کنار سونگ سی بود سجده کرده بودند و پیشونیشون رو روی زمین گداشته بودند و فریاد می زدند” عمر پادشاه شیاطین دراز باد” سونگ سی ماتش برد. رونگ بای با لبخند:” گفتی وقتی وارد قلمرو شیاطین شدی می خوای چیکار کنی؟ سونگ سی ” اینا، اینا همش سوتفاهمه….
………………………………………………….
تعداد چپتر: 101 چپتر + 1 اکسترا
برای خرید فایل کتاب کامل این ناول به لینک زیر مراجعه نمایید:
Fox Demon cultivation manual Book
ریکی بعد از سه سال دوری دوباره به زاغه نشین برمیگرده و اون حال و روز خوبی نداره و رویاهاش درهم شکسته ان و از بین رفتن ….نقطه قدرت زاغه نشین تبدیل به یک مرد متفاوت شده همه نگرانن و بعضی حتی بهش توهین میکنن ولی اون درگیر خودش و رویاهاش و خاطراتش گذشته اش شده که باعث شدن قدم در راهی بزاره که اونو به این روز انداخته … وقتی به محلات فقیر برمیگرده آروم مثل گذشته سعی میکنه با زندگیش کنار بیاد که دوباره اون زنجیر سرد کشنده که یه روزی باهاش روبرو شده بود رو می بینیه…یاسون برمیگرده تا اونو دوباره ببره …. بین این دو نفر رازهای زیادی هست که هیچ کسی از اونها خبر نداره….داستانی عاشقانه و دردناک…
کونگ هونجون پسر جوونی که تا الان از کوهستان تایهانگ خارج نشده و با امور دنیای فانی نا آشناست به چانگان میاد تا سه وظیفه مهم رو انجام بده. او وارد دیوان عالی جنگیری تنگ میشه و گروهی از مبارزان ماهر در شکست شیاطین رو همراه با لی جینگلونگ، کاپیتان جوون ارتش سلطنتی، رهبری میکنه.اما نمیدونه با کشف حقیقت پشت مرگ پدرش و قلب نوری که تو دستش داره، چه اتفاقاتی در انتطارشونه…
وضـعیت : پایان یافته