هستیا فمیلیا به درخواست یه ماجراجو به جزیره دورافتاده پردیس میره. درخواست به کنار، دیدن دریای آبی و ساحل شنی سفید براش خیلی هیجان انگیزن. در ضمن یه مسابقه مایو برگزار میشه که برندش میتونه کل روز با بل وقت گذرونی کنه..؟!
وضـعیت : پایان یافتههستیا فمیلیا به درخواست یه ماجراجو به جزیره دورافتاده پردیس میره. درخواست به کنار، دیدن دریای آبی و ساحل شنی سفید براش خیلی هیجان انگیزن. در ضمن یه مسابقه مایو برگزار میشه که برندش میتونه کل روز با بل وقت گذرونی کنه..؟!
وضـعیت : پایان یافته“ربات نویسنده ی خودکار”.
زمان زیادی از معروف شدن این اسم گذشته. آن ها ربات های سخن گویی هستند که دکتر اورلاند ساخته است. در اول، اون فقط برای کمک به همسر عزیزش این ماشین ها رو ساخت ولی بعد از مدتی، اون ربات ها در کل جهان تولید و پخش شدند. شرکت هایی برای کرایه دادن آنها بوجود اومد.
داستان در مورد زندگی دختری چشم آبی با موهای بلوند به نام “وایولت اورگاردن” هست. بعد از تمام شدن جنگ ۴ ساله بین دو جبهه ی سرزمین “تلسیس” ، وایولت که قبلا وظیفه ی سلاح مرگبار را در جنگ به عهده داشت، الان که دیگر سرباز نیست به جامعه برگشته تا هدف زندگی اش رو پیدا کند. یا به عبارتی دیگر، به دنبال معنی آخرین کلماتی است که سرهنگ گیلبرت، محافظ و استاد عزیزش، به او گفته: “دوستت دارم”.
وایولت برای فهم معنی اون کلمات، مسیرش رو به عنوان یک ربات نویسنده خودکار در شهر شروع می کنه.
“من وایولت اورگادن هستم. من ربات نویسنده ی خودکار هستم که به سرعت به خدمات شما رسیدگی می کنم”
وضـعیت : پایان یافتهوقتی چشم هایم را باز کردم ، درون یک رمان بودم ! رمانی به نام “تولد یک قهرمان.”
“تولد یک قهرمان” رمانی بر اساس ماجراجویی های شخصیت اصلی ، چویی هان بود.
یک پسر دبیرستانی که به بعد متفاوتی از زمین تناسخ پیدا میکند.
و من به عنوان آشغال خانواده کنتی که روستای چویی هان ، جزو املاک تحت اختیارشان بود ، وارد دنیای این رمان شدم.
مشکل اصلی اینجا بود که چویی هان بعد از نابودی روستا و کشته شدن تمام مردم روستا ، شخصیت اش عوض میشود.
مشکل بزرگتر هم این است که این آشغال نادانی که من در او تناسخ یافتم ، از این اتفاق باخبر نبود و پس از رویارویی با چویی هان ، باعث عصبانیت او شده و تا سرحد مرگ کتک میخورد!!
“این قراره دردسر ساز بشه…”
حس میکنم که بدبختی بزرگی به سرم اومده ، اما این زندگی جدید ارزش تلاش کردن را دارد.
وضـعیت : درحال پخشسرزمینی به اسم باشو در میان کوهستانی بلند وجود دارد که یکی از معروف ترین فرقه ها یعنی فرقه ی تانگ در آنجا سکونت دارد. این فرقه به دو بخش بیرونی و درونی تقسیم می شود. جوانی به اسم تانگ سان از جمله شاگردان فرقه ی بیرونی است که در این سرزمین زندگی می کند. او موفق می شود بر آخرین تکنیک فرقه مسلط شود. چون تانگ سان از جمله شاگردان فرقه ی بیرونی است این موفقیت بی نظیر مشکلاتی برایش ایجاد می کند اما پدر بزرگش تانگ دا که او را وارد این فرقه کرده ، حامی او و رئیس فرقه است و ….
وضـعیت : پایان یافتهاین انیمه شامل 3 داستان کوتاه میشه که توسط سه کارگردان مختلف کارگردانی میشن: “کانی نو کانینو” با هیروماسا یونبایاشی یک داستان فانتزی 15 دقیقه ای دو خواهر و برادره. “سامورای اگ” توسط یوشیوکی موموسه یک داستان درامای 15 دقیقه ایه و در آخر “تومی نینگن” توسط آکیهیکو یاماشیتا یک داستان اکشن 14 دقیقه ایه.
وضـعیت : پایان یافتههمیشه خدا اینجوری بوده که قهرمان زیبا رو رو نجات میده قهرمان ها مرد های جنتلمنی هستن که….
ببخشید از اتاق فرمان اشاره میکنن قهرمان خانم… این داستان ژو شیائو شیائو یه دختر که تو رشته هنر تحصیل کرده یک دفعه به زمان دیگه میره ….حالا که اینجا انقدر دنیا مزخرفی که همینجوریش زندگی سخته، نجاتش بده یا اینکه بره پی زندگی خودش ؟برمیگرده به قرن خودش یا نه؟داستان عاشقانه بین یه قهرمان خانم و یه آقای ظریف خوشگل….
وضـعیت : پایان یافتهیالت فینانس سرزمین کوچکی است که کنار اقیانوس قرار دارد. حکومت این ایالت بعد از مرگ لرد آنجا، به پسر اوواگذار شده است. اما این لرد، مانند بقیه نیست، به جنگ علاقه ای ندارد و بیشتر شیفتهی موجودات افسانه ایست. متاسفانه به همین علت، ایالت های مجاور مدام به این سرزمین حمله میکنند و دارایی اش را به یغما میبرند. روزی که لرد فینانس، لب ساحل ایستاده بود و به قحطی و مشکلاتش فکر میکرد، ناگهان متوجه جسم سیاه و بزرگی شد، آن جسم چیزی نبود جز یک اژدها… آنهم نه یک اژدهای معمولی!
*این ناول بیست قسمت دارد و روزهای فرد آپلود میشود.
وضـعیت : پایان یافتهدر گرنبل کینگدام، یه شهربازی متروکه، شیکی تمام عمر خودشو لا به لای دستگاه ها سپری کرده. اما یک روز، ربکا و گربه ـش، هپی، جلوی شهربازی ظاهر میشن. این تازه واردا نمیدونن که این اولین باریه که گرنبل توی این صد سال بازدیدکننده های انسان به خودش دیده! در حالی که شیکی به دنبال پیدا کردن دوست جدیده، همسایه های سابقش منتظر یه فرصتن تا یه شورش رباتی به راه بندازن… و وقتی که اونجا برای شیکی خیلی نا امن میشه، اون باید به ربکا و گربش بپیونده و با بشقاب پرندشون به یه کهکشان بی حد و مرز فرار کنه.
وضـعیت : پایان یافته