پیشرفته
Where is Our Agreement to be Each Other’s Arch-Rivals?

Where is Our Agreement to be Each Other’s Arch-Rivals?

سلبریتی وب، چن سویانگ، به یک فیلم اقتباسی منتقل شد که به تازگی نمایش صحنه مرگ را به پایان رسانده بود. حالا او باید نقش شرور را بازی کند – استاد جوان فرقه شیطان، سو یانگ. او برای بازگشت به دنیای خودش، وفادارانه مطابق فیلمنامه عمل کرد و با جدیت جملاتش را خواند – منتظر […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

سلبریتی وب، چن سویانگ، به یک فیلم اقتباسی منتقل شد که به تازگی نمایش صحنه مرگ را به پایان رسانده بود. حالا او باید نقش شرور را بازی کند – استاد جوان فرقه شیطان، سو یانگ.

او برای بازگشت به دنیای خودش، وفادارانه مطابق فیلمنامه عمل کرد و با جدیت جملاتش را خواند – منتظر روزی بود که زیر شمشیر قهرمان داستان بمیرد.

اما .. چرا او احساس می کرد مشکلی در طرح وجود دارد؟ صبر کنید، قسمتی که او زیر شمشیر قهرمان داستان می میرد کجاست؟ چطور شد که زیر قهرمان داستان قرار گرفت؟ این … این … این وضعیت خیلی شرم آور است؟!

………………………………………………………….

تعداد چپتر: 120چپتر+ 2 اکسترا

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۳ در حال مشاهده هستند
۰ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
قسمت ها

دانــلود ناول

مبلغ هر ناول غیر رایگان ۱۲۰۰ تومـان میباشـد
دست اندرکاران

مترجم ها

  • halena
    zara01818
  • ادیتورها

  • halena
  • کلینرها

  • halena
  • رتبه دهی و نــقد
    3.9
    8 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • shamin

      این ناول داستان به شدت جالب و قشنگی داره , چه روز های آپ میشه؟؟؟

    • mahsamm2

      رمان خیلی قشنگیه هر چی هر جلو تر میره جذاب تر میشه

    • Halena

      سلام دوستان روز مشخصی نداره اما هر هفته سه تا شش چپتر آپ داره داستان شیرینی هستش پس از دست ندینش

    • Riri

      توی ژانر زده تراژدی ینی پایانش غم انگیزه؟َ اگه کسی میدونه میشه بگه؟

    • Yona24chan

      درسته لطفا یکی بگه ایا پایان غم انگیزه؟؟؟ من تحملداستان غم انگیز ندارم

    • SHAHRZAD17

      نه غم انگیز نیست فکر کنم مترجم اشتباهی زده تراژدی چون توی ناول آپدیتز تراژدی جز ژانرهای این ناول نبود

    • shadimm

      اولش یکم رومخ بود ولی هرچی پیش میره داره جذاب تر میشه،فقط کاش زودتر دست از این طرح فیلمنامه برداره،مترجم جان ممنون از زحمتاتون،

    • Michiko

      میتونم بپرسم دقیقا کی قراره ادامشو بزارید؟⁦ಥ‿ಥ⁩ مردم از بس منتظر موندمممممم⁦ಥ‿ಥ⁩

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا

    • I have amnesia, don’t be noisy

      خلاصه داستان:

      وقتی چو چین معشوقه‌ی مبتلا به فراموشی خودش رو پیدا کرد، نامزدِ قلابی که خانواده‌ی معشوقه‌اش براش ترتیب داده بودن همراهش بود.

      نامزد قلابی:«من کسیم که تو بیشتر از همه عاشقی.»

      جونگ یی بین:«… دروغگو، کسی که من عاشقشم چو چینه.»

      نامزد قلابی:«مگه حافظه‌ات رو از دست ندادی؟»

      جونگ یی بین:«فاک! هنوز چو چین رو یادمه!»

      چو چین:«….»

      به جز تو، من تمام دنیا رو فراموش کردم… هیچوقت فراموشت نمی‌کنم چو چین.