آیوی دختر کوچک خانواده ثروتمند مورتیر آیکزین علاقه زیادی به مصر و فرعون ها داره و برادر بزرگترش بخاطر تولد ۱۷ سالگیش بهش کتاب مردگان باستان و دستبند نفرتاری که رامسس سوم به همسر مورد علاقش داده رو هدیه میده ولی همه چیز خوب پیش نمیره و آیوی بعداز شنیدن خبر ازدواج تنها برادرش و همینطور حامیش به شدت شوکه میشه و طی جروبحثی که با برادرش داره ناگهان چشمای مار برروی دست بند میدرخشه و آیوی رو منتقل میکنه به زمان رامسس سوم !! حال چه برسر آیوی خواهد آمد ؟ آیا میتونه به زمان خودش برگرده ؟ چه ماجراهای تلخ و شیرینی منتظر او خواهد بود ؟
