خلاصه داستان:
یک پسر فقیر و معمولی از یک روستا به یک فرقه کوچک در جیانگ هو میره و به طور اتفاقی یک شاگرد غیررسمی میشه هان لی، یک پسر معمولی، چجوری میخواد جای پای خودشو در فرقه خود کنه؟
او نباید با استعداد متوسط خود، مسیر خیانتکارانه تزکیه را با موفقیت طی کند و از توجه کسانی که ممکن عه به او آسیب برسانند دوری کند.
این یک داستان معمولی است که بر خلاف همه شانس ها با شیاطین اهریمنی و آسمان های باستانی درگیر می شود تا مسیر خود را به سمت جاودانگی بیابد.
