The Earth is Online

شش ماه پیش، ده ها هزار برج سیاه و سایه مانند در سراسر جهان ظاهر شدن که بر فراز شهرها شناور بودن. شیمی دان‌ها، فیزیکدان‌ها، اشخاص مذهبی … همه‌ی اون‌ها نمی‌تونستن کاری انجام بدن. شش ماه گذشت و مردم به برج ها عادت کردن و دیگه بهشون توجهی نکردن. یک روز، تانگ مو یک موجود […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
وضعیت
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

شش ماه پیش، ده ها هزار برج سیاه و سایه مانند در سراسر جهان ظاهر شدن که بر فراز شهرها شناور بودن. شیمی دان‌ها، فیزیکدان‌ها، اشخاص مذهبی … همه‌ی اون‌ها نمی‌تونستن کاری انجام بدن.

شش ماه گذشت و مردم به برج ها عادت کردن و دیگه بهشون توجهی نکردن.

یک روز، تانگ مو یک موجود پرنده‌ای رو دید که به جای اینکه از اون برج عبور کنه، بهش برخورد کرد. روز بعد اون اتفاق، صدای بلند و شاد کودکی، اطلاعیه ای رو برای همه انسان‌ها صادر کرد.

“دینگ دونگ! 15 نوامبر 2017. زمین آنلاینه.”

سه قانون مهم برج سیاه:

1. همه چیز با برج سیاه توضیح داده میشه.

2. ساعت 6 تا 18 وقت بازیه.

3. همه بازیکن‌ها، لطفا برای حمله به برج تلاشتون رو بکنین.

وضعیت کاربـران

۱ مشاهده کردند
۱ در حال مشاهده هستند
۱ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • marya
    black-roz17
  • ادیتورها

  • marya
    black-roz17
  • کلینرها

  • marya
    black-roz17
  • رتبه دهی و نــقد
    2.8
    11 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • bingjiu

      سلاااام ببخشید این ناول چند چپتره؟ و روزای اپش کیه؟ خیلی باحالهه

    • marya

      ناول ۲۹۵ چپتر داره و من سعی میکنم که هر هفته یه چپتر آپ کنم. به احتمال زیاد دوشنبه ها آپ میشه. خوشحالم که خوشت اومده.

    • hedih

      بد نبود تا اینجا از مترجم متشکرم که دارید ترجمه میکنید ادامه بدید

    • sahel00

      سلام خسته نباشید ناول خیلیییی قشنگه چه روزای آپ میشه؟؟؟

    • Venhoda

      سلام خسته نباشید کمی چپتر جدید اپ میکنید ؟

    • mahva

      سلام خسته نباشید چرا ادامه ترجمه این ناول نیست؟؟

    • zohajoon

      سلام مترجم عزیز میخواستم بگم که این ناول خیلی قشنگه و ممنون میشم اگه ترجمه این ناول زیبا رو ادامه بدید (ممنون به خاطر زحماتتون)

    • SHAHRZAD17

      این ناول خیلی خیلی قشنگه و حتی توی goodreads هم امتیاز بالایی داره به همه پیشنهاد میکنم این ناول محشرو بخونن و عزیزم بابت ترجمه ی این اثر قشنگ ازت متشکرم و اگه میشه لطفا زود زود آپ کن

    • Del_ta

      خیلی خوشحالم که دوباره داره آپ میشه. ممنون از مترجم❤️

    • kagehina

      این کار واقعا محشره امیدوارم ادامش بدین من خیلی منتظر ترجمه این کار بودم

    • xoor19

      این ناول خیلی قشنگه...چرا دیگه ادامش ترجمه نمیشه؟ لطفا ادامشو بزارید

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • Wine and gun

      آلبارینو اسیب شناسی بود که در پزشکی قانونی وستلند کار میکرد. او مجرد بود و شخصیت شوخ طبعی نیز داشت که گاهی با همکارانش برای نوشیدن مشروب بیرون می رفت درست مثل هر پزشک پزشک قانونی دیگر.البته به جز یک موضوع: او یک قاتل سریالی روانی بود که هیچکس از ان باخبر نبود مدت ها بود که آلبارینو یک زندگی معمولی، خسته‌کننده، یکنواخت و بدون هیجان داشت، از خانه – به اداره پزشکی قانونی – به صحنه جنایت ( صحنه جنایت خودش یا شخصی دیگر). تا اینکه یک روز، یک قاتل سریالی روانی دیگر به طور ناخواسته هدفی را که او سه ماه برای کشتنش برنامه ریزی کرده بود کشت‌.با خراب شدن برنامه بسیار دقیقش، او عصبانی شد و تصمیم گرفت برای تحریک عصبانیت انیکی قاتل خودش دست به کار شود.

    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا