پیشرفته

Peerless immortal surrounded by demonic disciples

نام ناول: Peerless immortal surrounded by demonic disciples خلاصه: «شاگردای من همیشه برام قلدری می کنن…» شوان وی نامیرا، جیانگ یینگهه، در تهذیبگری شمشیر شماره یک دنیای تهذیبگری به حساب میآمد. او فقط سه شاگرد داشت که هر کدام، یکی از دیگری با استعدادتر و مهیب تر بودند. او همه ی زندگیش را پای این […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

نام ناول:

Peerless immortal surrounded by demonic disciples

خلاصه:

«شاگردای من همیشه برام قلدری می کنن…»

شوان وی نامیرا، جیانگ یینگهه، در تهذیبگری شمشیر شماره یک دنیای تهذیبگری به حساب میآمد.

او فقط سه شاگرد داشت که هر کدام، یکی از دیگری با استعدادتر و مهیب تر بودند.

او همه ی زندگیش را پای این گذاشت تا آن ها را تهذیبگران خوب و درستکاری بار بیاورد، تا روزی که فهمید…

شاگرد خونگرم و خوش برخورد اولش، لرد شیطانی شو هه است که برای قتل عام دیگران هیچ تردیدی نمی کند.

شاگرد زیرک و حیله گر دومش رییس شبحی بود با قدرتی سهمگین و عظیم که حدود ده میلیون غول تحت فرمانش بودند.

شاگرد مطیع و بامزه ی سوم، آرچ دویلی باستانی که قادر بود به هر کجا که زیر آسمانها میخواهد برود، حتی بارون های شیطان هم در مقابل پای او به سجده می افتادند.

جیانگ یینگهه: «……….»

جیانگ یینگهه فکر کرد دلیلی که اینها به او نزدیک شدند این بود که تنها کسی که میتوانست سر راهشان بایستد را نابود کنند.

او تا مدتی میتوانست به این فکر کند ، تا وقتی که شاگردش بوسه ای روی لب هایش نشاند و رو به او زمزمه کرد:«شیزون میخواد یار تهذیبگری من باشه؟»

…………………………….

تعداد چپتر: ۸۶چپتر

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۱ در حال مشاهده هستند
۱ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • nayan
  • ادیتورها

  • nayan
  • کلینرها

  • nayan
  • رتبه دهی و نــقد
    4
    5 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • mariana

      سلام قسمت اول کن عالی بود. منتظر قسمت های بعدیش هستم. فقط یه سوال دارم میشه روز های آپ رو اعلام کنین؟ و الان این پسر چشم قرمز شاگرد سوم ؟ یا نه ؟

    • SHAHRZAD17

      خیلی خیلی قشنگ بود مرسی برای ترجمه و اینکه میشه بگید روند آپ ناول کی هاست؟

    • rostamirojyar

      سلام. وقتتون بخیر. مترجم عزیز و گرامی اول کلام تشکر ویژه که زحمت ترجمه ناول رو کشیدین واقعا دست مریزاد و قلمتون مانا. میشه در مورد روزهای آپش بگین؟ و اگر میشه لطفا این ناول رو ترجمه کنین و بعد ناول دیگهای رو شروع کنین؟ آخه اینجوری ما کمتر توی انتظار ترجمه میمونیم :). مرسی

    • Rahan

      داستان عجیب و دوست داشتنیه. خیلی خوب ترجمه کردی. دوست دارم زودتر بقیه‌ش رو بخونم^^

    • Eli1347

      داستانش خیلی قشنگه ممنون بابت ترجمه عالیتون فقط میشه لطفاا زودتر بقیشو آپ کنین خیلی مشتاق ادامش هستم. چه روزهایی ناول آپ میشه؟

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • Wine and gun

      آلبارینو اسیب شناسی بود که در پزشکی قانونی وستلند کار میکرد. او مجرد بود و شخصیت شوخ طبعی نیز داشت که گاهی با همکارانش برای نوشیدن مشروب بیرون می رفت درست مثل هر پزشک پزشک قانونی دیگر.البته به جز یک موضوع: او یک قاتل سریالی روانی بود که هیچکس از ان باخبر نبود مدت ها بود که آلبارینو یک زندگی معمولی، خسته‌کننده، یکنواخت و بدون هیجان داشت، از خانه – به اداره پزشکی قانونی – به صحنه جنایت ( صحنه جنایت خودش یا شخصی دیگر). تا اینکه یک روز، یک قاتل سریالی روانی دیگر به طور ناخواسته هدفی را که او سه ماه برای کشتنش برنامه ریزی کرده بود کشت‌.با خراب شدن برنامه بسیار دقیقش، او عصبانی شد و تصمیم گرفت برای تحریک عصبانیت انیکی قاتل خودش دست به کار شود.

    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا