My Darling Sick Beauty

My Darling Sick Beauty

او زمانی رهبر فرقه‌های جاودانه بود. جیانگ ژلیو به تنهایی جلوی نابودی جهان را گرفت و از تمامی مردم محافظت کرد. بعد از این کار تمام انرژی روحی‌اش را از دست داد و موهایش یک شبه سفید شد. تنها چیزی که برایش باقی ماند، هزار سال عمری بیهوده و یک بیماری جدی و خطرناک بود. […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

او زمانی رهبر فرقه‌های جاودانه بود.

جیانگ ژلیو به تنهایی جلوی نابودی جهان را گرفت و از تمامی مردم محافظت کرد. بعد از این کار تمام انرژی روحی‌اش را از دست داد و موهایش یک شبه سفید شد.

تنها چیزی که برایش باقی ماند، هزار سال عمری بیهوده و یک بیماری جدی و خطرناک بود.

او از دنیای تهذیبگری فاصله گرفت و به سمت کوه ژونگنان رفت تا داروهای گیاهی جمع‌آوری کند و گل پرورش دهد، انگار که خودش را بازنشسته کرده بود.

تا اینکه… آن شیاطین کوچکی که او یکبار نجات‌شان داده بود، همان کوچولوهای عزیز، حتی آن شیاطینی که او بارها و بارها سرکوب‌شان کرده بود، همه در خانه‌ی او را می‌زدند و برای گرفتن دستش با هم رقابت می‌کردند و با هیجان می‌گفتند:

«ارشد، چه مدل تیپی رو دوست داری؟ میشه سخت پسند نباشی؟»

جیانگ ژلیو: «……؟؟؟؟»

ون رن‌یی شیطانی بود که به تازگی به عنوان ارباب قلمرو شیاطین منصوب شده بود.

او شیطانی خونسرد و بسیار خوش تیپ بود، اما در جوانی شکست تحقیر‌آمیزی را از دست شخص خاصی که رهبر فرقه جاودانی بود، متحمل شده بود.

ون رن‌یی که هنوز عقده‌ی این شکست را در ذهن داشت، یک شبه خود را به سرعت به کوه ژونگنان رساند. اما تنها چیزی که باهاش روبه‌رو شد، موهای یکدست سفید رهبر فرقه‌های جاودانه، با چشمانی گود و افتاده، بدنی ضعیف و استخوانی و سرفه‌های که به تازگی لب‌هایش را خونی کرده بود.

او هنوز ازش عقده داشت، اما قلبش هم به تپش افتاده بود.
……………………………………………………………………
(91 چپتر همراه با 3 اکسترا)

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۲ در حال مشاهده هستند
۰ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • royamgh
  • ادیتورها

  • royamgh
  • کلینرها

  • royamgh
  • رتبه دهی و نــقد
    3.6
    7 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • mahva

      خلاصش که قشنگه بی صبرانه منتظر ترجمش هستم، ممنون از مترجم عزیز

    • Armii

      ممنون بابت ترجمه خسته نباشید یک عدد منتظر:)

    • maryamm

      به به عزیزم منتظریم ان شالله که قشنگ باش ممنون زود زود بزار

    • mariana

      سلام از خلاصه و قسمت اولش خیلی خوشم اومد. متنش هم روان و خوانا بود. شدیدا منتظر ادامه ش هستم

    • Atrisa

      عالیه فقط لطفا ادامشم زوتر بزارید ممنون

    • Moti

      سلام... این ناول دیگه اپ نمیشه؟ و اینکه برنامه آپش چجوریه؟

    • Royamgh

      سلام دوستان من مترجم این کار هستم و بابت این تاخیر چند وقته شرمندم. این ناول از این به بعد یکشنبه ها هر هفته یه یا دو چپتر آپ خواهد شد. ممنون از این که دنبالش میکنید

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • Wine and gun

      آلبارینو اسیب شناسی بود که در پزشکی قانونی وستلند کار میکرد. او مجرد بود و شخصیت شوخ طبعی نیز داشت که گاهی با همکارانش برای نوشیدن مشروب بیرون می رفت درست مثل هر پزشک پزشک قانونی دیگر.البته به جز یک موضوع: او یک قاتل سریالی روانی بود که هیچکس از ان باخبر نبود مدت ها بود که آلبارینو یک زندگی معمولی، خسته‌کننده، یکنواخت و بدون هیجان داشت، از خانه – به اداره پزشکی قانونی – به صحنه جنایت ( صحنه جنایت خودش یا شخصی دیگر). تا اینکه یک روز، یک قاتل سریالی روانی دیگر به طور ناخواسته هدفی را که او سه ماه برای کشتنش برنامه ریزی کرده بود کشت‌.با خراب شدن برنامه بسیار دقیقش، او عصبانی شد و تصمیم گرفت برای تحریک عصبانیت انیکی قاتل خودش دست به کار شود.

    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا