Lifetime Gifts

پادشاه اهریمن که به مشکل برخورده بود… و در نتیجه تصمیم گرفت انسانی جادوگر رو احضار کنه و با کمک اون توی جنگ پیروز بشه. مراحل احضار به مشکل میخوره و پادشاه و جادوگر تنها میتونن از بین آینه ای که دو جهان رو بهم وصل میکنه باهم صحبت کنن. جادوگر تنها میتونه دستش رو […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
نوع
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

پادشاه اهریمن که به مشکل برخورده بود… و در نتیجه تصمیم گرفت انسانی جادوگر رو احضار کنه و با کمک اون توی جنگ پیروز بشه.

مراحل احضار به مشکل میخوره و پادشاه و جادوگر تنها میتونن از بین آینه ای که دو جهان رو بهم وصل میکنه باهم صحبت کنن.

جادوگر تنها میتونه دستش رو از آینه به سمت جهان پادشاه بیرون بیاره. دستی که حسابی نظر پادشاه رو جلب کرده بود!

اونها روزها باهم حرف میزدن و برای حل مشکلات و آمادگی جنگ تلاش میکردند و کم کم در همین حین پادشاه دلش رو میبازه و …

……………………………….

تعداد چپتر: 8 چپتر

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۰ در حال مشاهده هستند
۲ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
قسمت ها

دانــلود ناول

مبلغ هر ناول غیر رایگان ۱۲۰۰ تومـان میباشـد
دست اندرکاران

مترجم ها

  • fatimahosseini
  • ادیتورها

  • fatimahosseini
  • کلینرها

  • fatimahosseini
  • رتبه دهی و نــقد
    4.8
    4 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • Its.MingXia

      مرسی برای ترجمه همچین ناول قشنگی. خسته نباشی

    • mahva

      باتوجه به تعداد چپترها کمه بی صبرانه منتظر بقیشم

    • Moti

      قشنگه فن ارتاشو خیلی دیده بودم میخواستم ناولشم بخونم... امیدوارم ادامشم زود آپ بشه

    • kagehina

      چرا نمیزاریددددد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این کار خیلی خوبه

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • I like your pheromones

      خلاصه:

      دوان جیایان یه بتای خیلی خوش قیافه است که همیشه زندگی خوبی داشته! ولی وقتی وارد دبیرستان میشه روند زندگی خوبش متوقف میشه!

      همش هم بخاطر نماینده کلاسه! لو شینگ‌سی وضعیت خانوادگی بهتری از دوان جیایان داره، قدبلندتره، بسکتبال بهتر بازی می‌کنه و وضعیت تحصیلش رو که نگو!  اصلا توی یه دنیای دیگه است نسبت به دوان جیایان.

      حتی بهترین دوست دوان جیایان هم دلش میخواد یه بار عطر اون رو بو کنه!از همه مهمتر اینه که هر دختری دوان جیایان عاشقش میشه، شیفته و خمار لو شینگ‌سیه!

      اوه… حالا دوان جیایان تبدیل به یه امگا شده که به فرومون‌های لو شینگ‌سی نیاز داره! حالا باید التماسش کنه که قبول کنه گازش بگیره! خوبه اون امگاست نه این مرتیکه دردسر!

       

      ………………………………………………

      تعداد قسمت: ۷۲ چپتر +۴ اکسترا

    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • I Can Read Minds But Will Not Be Marked

      خلاصه داستان:

      لین‌هان، بهترین امگای امپراتوری، طراح اصلی مکانیکی آکادمی نظامی ملی بود. علاوه بر غلظت زیاد فُرمون ها و قدرت معنوی غیرقابل باورش، هیچ‌کس نمی‌داند که او توانایی عجیبی را نیز بیدار کرده است – ” ذهن خوانی!”

      تنها با گذاشتن دستش بر روی دست شخص دیگری، می‌توانست بفهمد که در ذهن طرف مقابل چه می‌گذرد.

      اوضاع در امپراتوری در حال تغییر بود، و طوفان در شُرُف آمدن بود؛ و لین‌هان به عنوان برجسته ترین طراح مکانیکی موسسه تحقیقات نظامی، با آن ژنرال عالی‌رتبه و مقتدر امپراتوری ملاقات کرد.

      لین هان مجبور شد دستکش‌هایش را دربیاورد و با آن اسطوره‌ی بدنام و سنگدل دست دهد.

      «بوی خیلی خوبی میده، میخوام مارکش کنم!»

      «لین‌هان: ؟؟؟»

      جوان با سردی، صورتش را پایین انداخت و دستش را با بی‌حوصلگی عقب کشید: «برای گستاخی که کردم متاسفم!»

      “اجازه بدید تا تصور کنم که در میان ستاره‌ها، ستاره‌ای وجود داره، که زندگی من رو بواسطه‌ی تاریکی ناشناخته‌ای هدایت می کنه.” تاگور”

      ……………………………

      تعداد چپترها: 132 چپتر