Gekkou

یک روز سرنوشت ساز، نونومیا، پسری بدبین، دفترچه ی زیبای مشهور سوکیموری یوکو رو که روی زمین افتاده بود برمیداره. موقع فضولی، برگه ای با عنوان غیرمنتظره “دستور قتل” پیدا میکنه. کنجکاویش گل میکنه و سریع میذارتش توی جیبش، و میفهمه که این دستورها، شامل سناریوهای تصادفات مرگ‌بار یا غیر مرگ‌باره و حتی نمیشه بهشون […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

یک روز سرنوشت ساز، نونومیا، پسری بدبین، دفترچه ی زیبای مشهور سوکیموری یوکو رو که روی زمین افتاده بود برمیداره. موقع فضولی، برگه ای با عنوان غیرمنتظره “دستور قتل” پیدا میکنه. کنجکاویش گل میکنه و سریع میذارتش توی جیبش، و میفهمه که این دستورها، شامل سناریوهای تصادفات مرگ‌بار یا غیر مرگ‌باره و حتی نمیشه بهشون گفت قتل. وقتی روز بعد از دختره میپرسه، میگه که چیزی گم نکردم. اما بعدش پدرش میمیره. توی تصادف …

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۰ در حال مشاهده هستند
۰ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • rumiqueso
  • ادیتورها

  • rumiqueso
  • کلینرها

  • rumiqueso
  • رتبه دهی و نــقد
    0
    0 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    هیچ رتبه و نقدی برای این موضوع ارسال نشده است
    دست اندرکاران
    • I like your pheromones

      خلاصه:

      دوان جیایان یه بتای خیلی خوش قیافه است که همیشه زندگی خوبی داشته! ولی وقتی وارد دبیرستان میشه روند زندگی خوبش متوقف میشه!

      همش هم بخاطر نماینده کلاسه! لو شینگ‌سی وضعیت خانوادگی بهتری از دوان جیایان داره، قدبلندتره، بسکتبال بهتر بازی می‌کنه و وضعیت تحصیلش رو که نگو!  اصلا توی یه دنیای دیگه است نسبت به دوان جیایان.

      حتی بهترین دوست دوان جیایان هم دلش میخواد یه بار عطر اون رو بو کنه!از همه مهمتر اینه که هر دختری دوان جیایان عاشقش میشه، شیفته و خمار لو شینگ‌سیه!

      اوه… حالا دوان جیایان تبدیل به یه امگا شده که به فرومون‌های لو شینگ‌سی نیاز داره! حالا باید التماسش کنه که قبول کنه گازش بگیره! خوبه اون امگاست نه این مرتیکه دردسر!

       

      ………………………………………………

      تعداد قسمت: ۷۲ چپتر +۴ اکسترا

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • I Can Read Minds But Will Not Be Marked

      خلاصه داستان:

      لین‌هان، بهترین امگای امپراتوری، طراح اصلی مکانیکی آکادمی نظامی ملی بود. علاوه بر غلظت زیاد فُرمون ها و قدرت معنوی غیرقابل باورش، هیچ‌کس نمی‌داند که او توانایی عجیبی را نیز بیدار کرده است – ” ذهن خوانی!”

      تنها با گذاشتن دستش بر روی دست شخص دیگری، می‌توانست بفهمد که در ذهن طرف مقابل چه می‌گذرد.

      اوضاع در امپراتوری در حال تغییر بود، و طوفان در شُرُف آمدن بود؛ و لین‌هان به عنوان برجسته ترین طراح مکانیکی موسسه تحقیقات نظامی، با آن ژنرال عالی‌رتبه و مقتدر امپراتوری ملاقات کرد.

      لین هان مجبور شد دستکش‌هایش را دربیاورد و با آن اسطوره‌ی بدنام و سنگدل دست دهد.

      «بوی خیلی خوبی میده، میخوام مارکش کنم!»

      «لین‌هان: ؟؟؟»

      جوان با سردی، صورتش را پایین انداخت و دستش را با بی‌حوصلگی عقب کشید: «برای گستاخی که کردم متاسفم!»

      “اجازه بدید تا تصور کنم که در میان ستاره‌ها، ستاره‌ای وجود داره، که زندگی من رو بواسطه‌ی تاریکی ناشناخته‌ای هدایت می کنه.” تاگور”

      ……………………………

      تعداد چپترها: 132 چپتر

    • Fairy trap

      جو یی گئول که روزی ۲۲ ساعت میخوابه به سندروم رِستاف مبتلاست. از اون جایی که یاد گرفته وقتی خوابه از جسم‌ فیزیکی خودش خارج بشه. یک روز یک پروانه طلایی رو دنبال میکنه و به بُعد دیگری وارد میشه و در آنجا، او پرنس چهارم، سِث رو ملاقات میکنه و بار ها جانش رو نجات میده…