اطلاعات جانبی
خلاصه داستان
ژو زیشو رهبر سازمان خاصی هست که تحت فرمان امپراطور خدمت میکنه. اون تصمیم میگیره با دادن بهایی سنگین، زندگی گذشتهش رو پشت سر بگذاره ولی ناخواسته درگیر دنیای هنرهایرزمی میشه. و در طی این مسیر با شخصی مواجه میشه که…
ژو زیشو رهبر سازمان خاصی هست که تحت فرمان امپراطور خدمت میکنه. اون تصمیم میگیره با دادن بهایی سنگین، زندگی گذشتهش رو پشت سر بگذاره ولی ناخواسته درگیر دنیای هنرهایرزمی میشه. و در طی این مسیر با شخصی مواجه میشه که…
شمشیر معروف ژنرال یان چانگچینگ تا چه حد ممکن است تیز باشد؟با یک تکان دستش میتوانست سختترین زره را بشکافد و با کوچکترین ضربه مویی را قطع کند.با زور، میتوانست سر دشمنش را به شکلی تمیز بزند، اما…
آلبارینو اسیب شناسی بود که در پزشکی قانونی وستلند کار میکرد. او مجرد بود و شخصیت شوخ طبعی نیز داشت که گاهی با همکارانش برای نوشیدن مشروب بیرون می رفت درست مثل هر پزشک پزشک قانونی دیگر.البته به جز یک موضوع: او یک قاتل سریالی روانی بود که هیچکس از ان باخبر نبود مدت ها بود که آلبارینو یک زندگی معمولی، خستهکننده، یکنواخت و بدون هیجان داشت، از خانه – به اداره پزشکی قانونی – به صحنه جنایت ( صحنه جنایت خودش یا شخصی دیگر). تا اینکه یک روز، یک قاتل سریالی روانی دیگر به طور ناخواسته هدفی را که او سه ماه برای کشتنش برنامه ریزی کرده بود کشت.با خراب شدن برنامه بسیار دقیقش، او عصبانی شد و تصمیم گرفت برای تحریک عصبانیت انیکی قاتل خودش دست به کار شود.
خلاصه:
دوان جیایان یه بتای خیلی خوش قیافه است که همیشه زندگی خوبی داشته! ولی وقتی وارد دبیرستان میشه روند زندگی خوبش متوقف میشه!
همش هم بخاطر نماینده کلاسه! لو شینگسی وضعیت خانوادگی بهتری از دوان جیایان داره، قدبلندتره، بسکتبال بهتر بازی میکنه و وضعیت تحصیلش رو که نگو! اصلا توی یه دنیای دیگه است نسبت به دوان جیایان.
حتی بهترین دوست دوان جیایان هم دلش میخواد یه بار عطر اون رو بو کنه!از همه مهمتر اینه که هر دختری دوان جیایان عاشقش میشه، شیفته و خمار لو شینگسیه!
اوه… حالا دوان جیایان تبدیل به یه امگا شده که به فرومونهای لو شینگسی نیاز داره! حالا باید التماسش کنه که قبول کنه گازش بگیره! خوبه اون امگاست نه این مرتیکه دردسر!
………………………………………………
تعداد قسمت: ۷۲ چپتر +۴ اکسترا
خلاصه:
چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!
این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتیایه؟
و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غمانگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتیای بود؟
من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواستههای بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟
(JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراکگذاری رمانهای انلاین.)
………………………….
تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا