پیشرفته
Dinghai fusheng records

Dinghai fusheng records

سیصد سال قبل، هنرهای جاودان، سلاح‌ها، قدرت‌های جادویی و انرژی چی معنوی بی‌حد و انتهای بین آسمان‌ها و زمین یک‌شبه به طرز مبهمی ناپدید شد و تمام جن‌گیران به انسان‌های فانی معمولی تبدیل شدند.چن شینگ، جوان ۱۶ ساله‌ایست که تنها چهار سال برای پس گرفتن چی معنوی آسمانها و زمین و بازگرداندن جادو فرصت دارد.او […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

سیصد سال قبل، هنرهای جاودان، سلاح‌ها، قدرت‌های جادویی و انرژی چی معنوی بی‌حد و انتهای بین آسمان‌ها و زمین یک‌شبه به طرز مبهمی ناپدید شد و تمام جن‌گیران به انسان‌های فانی معمولی تبدیل شدند.چن شینگ، جوان ۱۶ ساله‌ایست که تنها چهار سال برای پس گرفتن چی معنوی آسمانها و زمین و بازگرداندن جادو فرصت دارد.او ابتدا باید محافظ خود را برای همراهی‌اش در این شرایط سخت پیدا کند._چن شینگ: «مهمترین چیز اینه که من آخرین جن‌گیر این دنیام، ولی تنها جادویی که از پسش بر می‌آم نور تابوندنه، چه غلطی می‌تونم بکنم؟»

«صبورانه منتظر باش. وقتی مروارید دینگ‌های دوباره روی زمین ظاهر شه مسیر نامعلوم سرنوشت همه قبل از دوباره هم‌سو شدن، کاملاً از هم گسیخته می‌شه.»

چن شینگ: «نمیشه با یه خدای جنگ محافظ دیگه همکاری کنم؟»

«مگه محافظت واقعاً توی جنگیدن ماهر نیست؟»

چن شینگ: «اون تو جنگیدن خوبه ولی وقتی از کوره در میره حتی منم کتک می‌زنه…»:«در این مورد هیچ کاری نمیشه انجام داد، فقط میتونی خودتو بخاطر از دست دادن کنترلت در شهوت سرزنش کنی.»_

چن شینگ:«چه یشم زیبایی! محافظ من چقدر خوش قیافست!!»

چن شینگ:«هی برگرد اینجا! اینطوری با کسی که نجاتت داده رفتار میکنی؟؟؟ منو باز کن… کجا داری میری برگرد!!!!»

چرا محافظم فرار کرد؟
……………………………………
تعداد چپتر: 138 چپتر

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۰ در حال مشاهده هستند
۰ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • nayan
  • ادیتورها

  • nayan
  • کلینرها

  • nayan
  • رتبه دهی و نــقد
    2.5
    2 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • shadimm

      ترجمه نمیشه دیگه؟؟خیلی وقته که فقط یک چپتر ازش اومده

    • Liliom

      سلام وقتتون بخیر ببخشید این ناول ترجمه اش رو ادامه نمیدید:\"(؟

    دست اندرکاران
    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا

    • I have amnesia, don’t be noisy

      خلاصه داستان:

      وقتی چو چین معشوقه‌ی مبتلا به فراموشی خودش رو پیدا کرد، نامزدِ قلابی که خانواده‌ی معشوقه‌اش براش ترتیب داده بودن همراهش بود.

      نامزد قلابی:«من کسیم که تو بیشتر از همه عاشقی.»

      جونگ یی بین:«… دروغگو، کسی که من عاشقشم چو چینه.»

      نامزد قلابی:«مگه حافظه‌ات رو از دست ندادی؟»

      جونگ یی بین:«فاک! هنوز چو چین رو یادمه!»

      چو چین:«….»

      به جز تو، من تمام دنیا رو فراموش کردم… هیچوقت فراموشت نمی‌کنم چو چین.