Chief Kim And Assistant Manager Choi

تعداد چپتر: ۱۱۸ چپتر ………………………. خلاصه داستان: چوی ووجین یک دستیار ساکت و محتاطه سی ساله‌ست که در درک و بیان احساسات مشکل داره. اما وقتی کیم شین پیداش میشه، ووجین مملو از خاطراتی میشه که اونو پراز حس حسرت میکنن. شین یک کارمند جدیده که هنوز سردرگمه ، اما به آرومی جذب نگاه ووجین […]
  • اطلاعات
  • قسمت ها
  • دست اندرکاران
  • نقد
  • مرتبط
اطلاعات محصول

اطلاعات جانبی

تعداد قسمت نامشخص
تاریخ پخش نامشخص
تاریخ پایان نامشخص
زمان پخش نامشخص
امتیاز ناول آپدیت 10 /

خلاصه داستان

تعداد چپتر: ۱۱۸ چپتر

……………………….

خلاصه داستان:

چوی ووجین یک دستیار ساکت و محتاطه سی ساله‌ست که در درک و بیان احساسات مشکل داره. اما وقتی کیم شین پیداش میشه، ووجین مملو از خاطراتی میشه که اونو پراز حس حسرت میکنن.

شین یک کارمند جدیده که هنوز سردرگمه ، اما به آرومی جذب نگاه ووجین به خودش میشه. وقتی ووجین و شین به هم نزدیک تر میشن، دوری از همدیگه براشون سخت میشه..اونا راجع به گذشتشو باهم حرف میزنن و میفهمن که گذشته اونطور که به نظر میرسه نیست.

****

همیشه بهم میگفت که شب خوابمو دیده.

گرمای دستامون زیر آب استخر تو دوران مدرسه..

اون حس سنگینی که اون شب ته استخر غرق شد چی بود؟

عشقی که کوتاه تر از چیزی بود که بشه بهش عشق اول گفت و داستانی که اون لحظه رو دوباره ذره ذره از نو ترسیم میکنه.

وضعیت کاربـران

۰ مشاهده کردند
۱ در حال مشاهده هستند
۱ در آینده مشاهده میکنند
۰ فعلا متوقف کردند
۰ رها کردند
۰ مشاهده نمیکنند
دست اندرکاران

مترجم ها

  • oohsehun
  • ادیتورها

  • oohsehun
  • کلینرها

  • رتبه دهی و نــقد
    4.2
    5 نفر
    5
    4
    3
    2
    1
    • sibasi

      حس جالبی داره من خوشم اومده از این ناول میشه بگین چه روزایی اپ میشه ؟

    • sarahl

      ووجین رو خیلی خوشم اومده ازش ناول خیلی خوبیه ممنون ک ترجمه میکنید. میخواستم بپرسم روز اپ این کار چیه؟

    • oohsehun

      سلام دوستان مترجم هستم.امیدوارم این ناول جذابو دوستش داشته باشید. روزای مشخصی برای آپ نمیتونم بگم ولی هرچندروزی یه تعداد چپتر گذاشته میشه. چون ممکنه خبر اپدیت تو چنل گذاشته نشه به سایتم سر بزنید.**

    • Hadiss

      سلامم و خداقوووت ۱۱۸ تا چپتر هست خیلی دوس دارم الان بخونمش ولی صبر میکنم که حداقل به چپتر ۸۰ برسه اینجوری انتظار کشیدن خیلی سخته امیدوارم زودتر بزارید

    • said

      آقا بازم که یه ناول دیگه نصفه کاره ول شد. ادامه پیدا نمی‌کنه؟ خیلی قشنگ بود که.

    مشاهده همه نقدها
    دست اندرکاران
    • The return of the lord god

      خلاصه :

      شاهزاده سقوط کرده، بای لیز_این، بخاطر تلاش خود برای معکوس کردن زمان و مکان برای نجات پادشاهی سقوط کرده اش، به یک سیستم ابعادی متصل شده و میزبان هوش مصنوعی ای به نام S419M شد.

      از آن پس زندگیش دستخوش تغییر شد: پرش جهانی، تغییر چهره ی مداوم و کبودی شدن در عرض چند ثانیه. رفتن به دنیاهای باستان، مدرن، آینده و پس از آخر الزمان، ماشینی، جنگ های خونی، خدایان و شیاطین، جاودانه ها …

      قدرت ذهنی او روز به روز بیشتر و قدرتمندتر میشد و آماده ی برگشتن به زمان و مکان خود بود. اما به طور غیر منتظره ای ماموریتی مخفی در سطح خدا را راه انداخت: بازگشت پادشاه خدایان. او باید قبل از بازگشت به دنیای اصلی خود این ماموریت را انجام دهد!اگر میدانست چگونه باعث راه انداختن آن شده ، از آن دوری میکرد.

      ……………………………………………………………….

      تعداد چپتر: 317چپتر

    • NEED TO PROPOSE TO SEVEN MEN WHAT TO DO!

      خلاصه:

      چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!

      این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتی‌ایه؟

      و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غم‌انگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتی‌ای بود؟

      من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواسته‌های بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟

      (JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراک‌گذاری رمان‌های انلاین.)

      ………………………….

      تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا

    • Forced to Marry the Enemy Prince

      خلاصه:

      شیان شنگ فردی جذاب و در عین حال بیمار بود. به این ترتیب، در نوجوانی برای زنده ماندن او را به شکل یک دختر درآوردند و به عنوان یک شاهزاده خانم بزرگ شد.

      یک روز دو کشور در حال جنگ بودند و اوضاع وخیم بود. او به سمت دیوار شهر دوید تا به برادر بزرگترش امید دهد، اما ولیعهد کشور دشمن او را دید.

      چشمان تیزبین و نافذ او از بین ده ها هزار سرباز گذر کرد و بر چهره ظریف شیان شنگ فرود آمد.

      با پیمان ازدواج در ازای صلح، دو کشور در نارضایتی بودند.

      ولیعهد کشور شمالی با چشم طمع به شیان شنگ نگاه کرد و قول داد به محض اینکه این زیبارو در آغوشش باشد، جنگ را متوقف کند.

      خانواده سلطنتی کشور جنوبی نگران و مضطرب بودند. «شما سعی می کنید یک شاهزاده را به دست آوردید!»

      برای صلح موقت، شیان شنگ با ولیعهد کشور دشمن ازدواج کرد. او گفت که حال جسمی خوبی ندارد و بهانه ای برای توقف و کامل نکردن ازدواج‌اش آورد.

      با این حال، ولیعهد، ژان لو، سرسخت بود و ظاهراً می خواست شیان شنگ را در همان دیدار اول، زنده ببلعد.

      ولیعهد روز به روز بیشتر و بیشتر به شیان شنگ فکر می کرد زیرا نمی توانست طعم او را بچشد.

      …………………………………

      تعداد چپتر: 106 چپتر + 2 اکسترا

    • I have amnesia, don’t be noisy

      خلاصه داستان:

      وقتی چو چین معشوقه‌ی مبتلا به فراموشی خودش رو پیدا کرد، نامزدِ قلابی که خانواده‌ی معشوقه‌اش براش ترتیب داده بودن همراهش بود.

      نامزد قلابی:«من کسیم که تو بیشتر از همه عاشقی.»

      جونگ یی بین:«… دروغگو، کسی که من عاشقشم چو چینه.»

      نامزد قلابی:«مگه حافظه‌ات رو از دست ندادی؟»

      جونگ یی بین:«فاک! هنوز چو چین رو یادمه!»

      چو چین:«….»

      به جز تو، من تمام دنیا رو فراموش کردم… هیچوقت فراموشت نمی‌کنم چو چین.