اطلاعات جانبی
خلاصه داستان
خلاصه داستان:
بر اساس یک افسانه رایج، خدای معروف جنگ لیانگ، هوو ووجیو، زمانی توسط کشور دشمن دستگیر شد. قبل از اینکه او را به زندان بیندازند نصف النهارهایش را بریدند و هر دو پایش را شکستند.
امپراطور برای تحقیر او، او را به عنوان صیغه به برادر آستین بریده اش هدیه داد. ژنرال هوو دچار تحقیر زیادی شد.
او به مدت سه سال در کمین نشست تا توانست به لیانگ بزرگ برگردد. او پاهای فلج خود را معالجه کرد و سه ماه بعد ارتش خود را برای هجوم به پایتخت دشمن رهبری کرد. او امپراطور را سلاخی کرد، پایتخت را با خاک یکسان کرد، و در نهایت سر ان آستین برده را قطع کرد و برای سه سال بر دیوارهای شهر آویزان کرد.
از آن زمان، جهان متحد شد.
مدرس تاریخ داشنگاه جی، پایان نامه فارغ التحصیلی دریافت کرد که افسانه هوو ووجیو را به تصویر می کشید.
او یک صفحه کامل از پایان نامه انتقاد کرد و برای دانشجویی که پایان نامه را نوشته بود فرستاد. سپس پلک زد و به جسم شاهزاده آستین بریده منتقل شد.
……………………………………………………………
تعداد چپتر: 123 چپتر + 13 اکسترا