میستوکی یه دختر معمولیه و روزهاش کاملا معمولی میگذره تا اینکه تواخبار صبح خبری پخش میشه از حمله به افراد تو محله میتسوکی و کفشی از ضارب به جای مونده که مال میتسوکیه ولی اون هیچی رو بخاطر نمیاره و نمیدونه چرا رن که بهترین دوستشه بهش میگه ملکه !ضارب کیه ؟ چرا کفش میتسوکی تو محل جرمه ؟ چرا چیزی یادش نمیاد؟ رن چی میدونه ؟
