فصل دوم از انیمه ی Komi-san wa, Comyushou desu.
وضـعیت : درحال پخشخلاصه داستان:
شیکیموری در ظاهر، دوستدختر فوقالعادهای به نظر میرسه. خوشگله، باهاش بودن سرگرمکنندهست، هر وقت بخواد، میتونه تو دل برو باشه…
اما اون شخصیت تاریکی هم داره که تحت شرایط معینی، ظاهر میشه.
حالا دوستپسرش ایزومی، عاشق اینه که وقتی این اتفاق میفته، اون دور و بر باشه!
خلاصه داستان:
بر اساس یک افسانه رایج، خدای معروف جنگ لیانگ، هوو ووجیو، زمانی توسط کشور دشمن دستگیر شد. قبل از اینکه او را به زندان بیندازند نصف النهارهایش را بریدند و هر دو پایش را شکستند.
امپراطور برای تحقیر او، او را به عنوان صیغه به برادر آستین بریده اش هدیه داد. ژنرال هوو دچار تحقیر زیادی شد.
او به مدت سه سال در کمین نشست تا توانست به لیانگ بزرگ برگردد. او پاهای فلج خود را معالجه کرد و سه ماه بعد ارتش خود را برای هجوم به پایتخت دشمن رهبری کرد. او امپراطور را سلاخی کرد، پایتخت را با خاک یکسان کرد، و در نهایت سر ان آستین برده را قطع کرد و برای سه سال بر دیوارهای شهر آویزان کرد.
از آن زمان، جهان متحد شد.
مدرس تاریخ داشنگاه جی، پایان نامه فارغ التحصیلی دریافت کرد که افسانه هوو ووجیو را به تصویر می کشید.
او یک صفحه کامل از پایان نامه انتقاد کرد و برای دانشجویی که پایان نامه را نوشته بود فرستاد. سپس پلک زد و به جسم شاهزاده آستین بریده منتقل شد.
……………………………………………………………
تعداد چپتر: 123 چپتر + 13 اکسترا
خلاصه داستان:
پی شاوزه ناخواسته راجب یه رمان امگاورس به اسم مارک تصادفی شنید. موقعی که از خواب بیدار شد، متوجه شد که به عنوان شرور که هم اسمشه و یه آلفائه، به اون رمان منتقل شده.
امگای رمان، چنگ شیا، فرمونهاش از کنترل خارج شده بود. شرور نه تنها از فرصت استفاده کرد تا قهرمان داستان رو مارک کنه، بلکه پدر و مادر قهرمان رو هم کشت و شهرتش رو به باد داد. قلب قهرمان پر از کینه شده بود و پنج سال بعد برگشت تا شاوزه رو به قتل برسونه.
پی شاوزه: “….” این چه رمان ملودراماتیک مضخرفیه؟ چرا وقتی که رئیس بود، روی فیلمها و برنامههای تلویزیونی سرمایه گذاری خوبی نکرد؟ بجاش از کله پوکش برای تجاوز به چنگشیا استفاده کرد. جای تعجبی نیست که با چاقوی میوه خوری کشتنش.
پس، اون با درایت چنگ شیا رو دست نخورده به خونش فرستاد و یه نمایشنامه مدرسهای بهش داد. “این دراما برای چنگ شیا مناسبه و پتانسیل محبوبیت و داره.”
و معلوم شد که واقعاً محبوبه. چنگ شیا طرفداراش به دهها میلیون نفر رسیده بودن.
تو روز تولد پی شائوزه، همه ستاره های شرکت اومده بودن تا بهش تبریک بگن. بعد از مهمونی، چنگ شیا شخصا پی شاوزه رو به خونه رسوند. گونه های مرد جوون یکم قرمز شده بود و چشماش در حالی که به پی شاوز خیره شد برق زد. رئیس پی، در واقع، من احساسات شما رو نسبت به خودم می دونم و شما رو خیلی دوست دارم.” پی شاوزه: “…؟”
بعداً فاش شد که پی شاوزه تو همه سریالای چنگ شیا تهیه کننده بوده. طرفدارا گفتن: “این آلفا خیلی خوبه. شیا شیا، عجله کن و اون و مال خودت کن!” چنگ شیا: “اون مال منه :)”
…………………………..
تعداد چپتر: ۸۵ چپتر + ۱۰ اکسترا
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه داستان: رونگ زیان، دانشجوی کالج به طور غیرمنتظرهای به دوران گذشته در کشوری افسانهای به نام هِپِنگ برمیگرده.
اون ناچار به قبول سرنوشتش میشه و فکرمیکنه میتونه در گذشته شروع دوبارهای داشته باشه و زندگی آرومی رو تجربه کنه.
اما برای نجات هپنگ از نابودی، مجبور میشه با یک شاهزاده سختگیر و عجیب به نام وو یانگ که آدم سردیه و دوست نداره کسی لمسش کنه و حتی پدر و همهی برادراش ازش میترسن همکاری کنه.
“رونگ زیان: بیا این نره غولو بکشیم.وو یانگ: ترجیح میدم به جاش تورو ببوسم!”
داستانِ یک ماجراجویی جالب و لطیف…
……………………………………………………………………
تعداد چپتر: 99 چپتر
وضـعیت : پایان یافتهشوی ترسو و مظلوم + گونگ زورگو و همجنسگرا.
گونگ (تاپ) یک متر هشتاد و شش سانتی متر قدشه، شوی مظلوم هم یک متر شصت و هشت سانته.
یه روز دنیا وارونه شد و شوی (باتم) مظلوم و گونگ همجنسگرا بدنهاشون باهم جا به جا شد. اونا توی یه رستوران کوچیک با هم ملاقات کردن.
گونگ با چهره ای پر از رضایت گفت: تو خیلی خوشگلی. پوستت رنگ پریده و لمس کردن اونجات احساس خوبی داره……
فریاد وحشتزده شو بلند شد: تو… تو… با بدن من چکار کردی؟!
گونگ: کارای زیادی نکردم.
شو ناله کرد: کی بدنمون و پس میگیریم؟
گونگ: چرا باید بهت پسش بدم؟ من هنوز به اندازه کافی ازش استفاده نکردم!
شوی وحشت زده: ……. غش کرد*
…………………………………….
تعداد چپتر: ۱۰چپتر + ۱ اکسترا
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه داستان:
انجمن پنگ برای آقایان – یک کلوب دوست یابی مخفی برای مردان همجنس گرا سلسله شیا(اموراطوری چین).خدمات این انجمن به گونه ای طراحی شده است تا به اعضای خود در یافتن شریک زندگی مادام العمر کمک کند.وو شینگزی، یک مرد مجرد که در آستانه چهل سالگی بود، به عنوان مشاور دادگستری در شهرستان چینگ چنگ کار می کرد.وو شینگزی احساس می کرد که زندگی او ناامید کننده است؛ او نه تنها همجنس گرا بود، بلکه یک باکره نیز بود. حتی پس انداز بازنشستگی او هم بسیار کم بود. بدتر از آن، قیافه ی او بود که بسیار فراموششدنی به نظر می رسید.پس بهتر بود که او بمیرد؛از این رو، وو شینگزی تصمیم گرفت در چهل سالگی خود دست به خودکشی بزند. با این حال، او حاضر نبود تا زمان مرگ باکره بماند! و به این ترتیب به انجمن مردان پنگ پیوست تا خدمات و مجله انجمن را دریافت کند و به شدت مصمم بود در همین اولین تلاش خود موفق شود.
……………………………………..
تعداد چپتر: 106 چپتر
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه داستان:
داستان مجموعه در دورهٔ ادو که ارجاعات و نشانههای دوران مدرن نیز در آن دیده میشود رخ میدهد؛ جایی که سه غریبه به نامهای موگن، جین و فو گردهم آمده و سفری را برای پیداکردن سامورایی که «بوی گل آفتابگردان میدهد» آغاز میکنند…
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه داستان :
آکبی کومیچی با خانواده اش در روستا زندگی می کند. او موفق به ورود به مدرسه راهنمایی دخترانه معتبر آکادمی ربای شده است و اکنون فقط دو چیز می خواهد – پوشیدن لباس فرم مدرسه و پیدا کردن صدها دوست!