دونگو ژیائوجیه ، دختر جوانی است که از کودکی با مادرش زندگی کرده است . در سالی که وارد شانزده سالگی شد ، ناگهان مادرش دچار ” بیماری سختی ” شد . دونگو ژیائوجیه ، برای نجات مادرش بدون هیچ شناختی قدم در سفری خطرناک گذاشت . همراهانش در این سفر برادر بزرگتر قسم خورده اش مو زی ژوان و جوانکی مرموز بود . پیوسته توسط افرادی که در سفرشان روبرو میشدند مورد حمله قرار میگرفتند و خطرات مرتب به سراغشان می آمدند . دقیقا چه دسیسه ای در پشت پرده ی این سفر قرار دارد ؟
وضـعیت : پایان یافته