بخش دوم Shingeki no Kyojin: The Final Season.
وضـعیت : درحال پخشنام های دیگر: Bing Zhu Qi Hun
خلاصه ی داستان:
هنگامی که لی شی به دنیا اومد ، اون مالک باقی مونده روح جنگجو شد که توسط اتحاد فرقه های جهان کشته شده بود . والدینش برای نجات لی شی دشمن رو به سمت خودشون کشوندن ، یوان چنیانگ ، لی شی رو برای مخفی کردنش برد و در نهایت توی شهر لینهای ساکن شدن و خودش رو به شکل یه ماهیگیر درآورد ، لی شی برای یافتن پدر و مادرش تصمیم گرفت از طریق انتخابات پنج ساله شهر لینهای و بای شیانگ ، ارباب اصلی فرقه یان از قبیله یائو ، وارد فرقه بشه، لائو بای براساس طلسم باستانی و تقلید از قدرت خدای جنگ ، نوعی قابلیت جذب طلسم روح شیطانی رو توسعه داد ، ….
توطئه ای در آسمان شهر لینهای شکل گرفته و آماده اجراست..
وضـعیت : درحال پخشخلاصه:
پس از یک انفجار یوشیایومو متوجه میشود که اکنون شاگرد آزمایشی فرقه تیان شین است. هرچند، او یکی از استعدادهای ناشناخته است. اما درست زمانیکه شروع به کنار آمدن با شرایط جدید خود کرد. یک خبر بد دریافت میکند،که اگر پس از نیم سال نتواند به یکی از شاگردهای رسمی فرقه تیان شین تبدیل شود، از این فرقه اخراج میشود.
درحالیکه یوشیایومو تمام تلاش خود را میکند. تا دارو بسازد و درآمد کسب کند با لینگ شیائو برخورد میکند. جای ترسناک این بود که او بعدها میفهمد که لینگ شیائو شخصی است که پوست انسان پوشیده است.
…………………………….
تعداد چپتر: 713چپتر + 18 اکسترا
در دنیای جادو، قدرت و آینده یک جادوگر از زمان تولدش بر اساس چیزی به نام “نشان ها” تعیین میشه: 4 نشانی که استعداد انسان ها در جادو رو گروه بندی میکنن.
یک حکیم خیلی بامهارت، علیرغم این که نشانش برای مبارزه نامناسب بود و فقط برای تقویت جادو خوب بود، تصمیم گرفت که هزاران سال بعد دوباره به دنیا بیاد.
او به عنوان ماتیاس هیلدشیمر – یک پسر 6 ساله و فرزند سوم یک خانواده دوک – دوباره متولد میشه و نشان مبارزه نزدیکی که همیشه میخواسته رو به دست میاره. با این حال متوجه میشه که دانش بشر از جادو به طور گسترده ای از بین رفته.
این داستان “جنگ های گل رز” که در قرون وسطا رخ داد را به تصویر می کشد . نبردی خونین بین رزهای سفید یورک و رزهای سرخ لنستر بر سر پادشاهی انگلستان.
ریچارد پسر سوم خانواده یورک با رازی بزرگ متولد می شود.او هم مرد است و هم زن، ریچارد که خود را به خاطر دوجنسه بودنش نفرین شده می داند، و بااینکه کشتی سرنوشتش شکسته و متلاشی است اما بازهم سعی دارد دل به دریایی طوفانی و پر تلاطم بزند. داستانی فانتزی و تاریک که از دارم های تاریخی ” هنری ششـم” و “ریچارد سوم” شکسپر اقتباس شده است.
پنج سال قبل، موساشی و دوستش کویجیرو کانهماکی به هم قولی دادند، که وقتی بزرگ شدند هر دو سامورایی بشوند، گروهی تشکیل داده و به شکار اهریمنان بپردازند. اما از آن زمان خیلی چیز ها عوض شده.
در جامعه ای که اکنون اهریمنان را ستایش و پرستش میکند، سامورایی ها مطرود و منفور هستند. موساشی که با ترس آرزوی سامورایی شدن خود را پنهان کرده، در حالی که بعنوان یک معدنچی در این جامعه زندگی میکند، مهارت های شمشیرزنی خود را نیز مخفیانه بهبود می بخشد.
در این میان، کویجیرو با وجود این که از نسل سامورایی هاست، از خیر قول میان خود و دوست دیرینش می گذرد. با این حال دیدگاه اون بعد نجات دادن موساشی از یک حادثهٔ مرگبار تغییر میکند. هرچند هنوز درگیر این موضوع است، کویجیرو به امید کشف احساس واقعی اش، به همراه موساشی عازم سفری می شود.
این دو بدون آنکه بدانند این دنیای ناشناختهٔ اهریمن کشی چه برای آنها چه در چنته دارد، با سر وارد آن میشوند. حال سوار بر مرکب های آهنین، این قهرمانان پانزده ساله تصمیم دارند که آوازهٔ تباه شدهٔ سامورایی ها را پاک کرده و دنیا را از شیاطین پاک کنند.
پس از آخرالزمان، بادی طاعون مانند در سراسر گسترهی خشک و بی روح و شنیِ ژاپن میوزد. همانطور که باد به طور یکسان همه موجودات زنده و غیرزنده را جارو میکند، زنگار (نوعی قارچ) تنها چیزی است که در پی آن باقی میماند.
اعتقاد بر این است که عامل وضعیت فاجعه بار جهان، هاگ قارچها میباشد. بیسکو آکابوشی، معروف به “قارچ انسان خوار” یک کماندار خلافکار تحت تعقیب است که تیرهایش در هر کجا که فرود بیایند باعث رشد قارچها میشوند.
با این حال، او در حقیقت یک “محافظ قارچ” است، فردی که قارچ ها را پخش میکند تا زمین را غنی کند و آن را به حالت قبلی خود بازگرداند.
بیسکو همراه با خرچنگ آکوتاگاوا و دکتر جوان، میلو نکویاناگی، در سرزمینهای بیحاصل ژاپن به جستجوی “سابیکوی” افسانهای میپردازد – قارچی نوشدارو که گفته شده همه انواع زنگارها را میبلعد.