ادامهی انیمهی بلیچ.
آرک Thousand-Year Blood War مانگا.
قهرمانان بزرگ و تبهکاران شیطانی تیپ کاراکترهایی هستند که مردم آرزو دارن به اونا تبدیل بشن اما سید کاگنو این طوری فکر نمی کنه.
اون دوست داره که تبدیل به مغز متفکر اصلی پشت همه داستانا باشه، عروسک گردان اصلی ماجرا باشه و دسیسه ها و تدبیرش عامل اصلی اجرای داستان ها باشه.
در زندگی قبلیش توی ژاپن مدرن، اون نتونست به اهدافش برسه. اما اکنون در دنیای جادو دوباره متولد شده و سایه برجسته و حقیقیشو بر دیگران بیفکنه! سید وانمود می کنه که یه کاراکتر خلافکار معمولیه و افرادی رو برای سازمان جعلی خودش به نام باغ سایه استخدام می کنه که هدفش به زیر کشیدن فرقه مرموزیست که در سایه ها در کمین نشسته.
سید بی مقدمه کارهای بسیاری رو انجام می ده تا سازمان جعلیش رو در برابر فرقه شیطانی ساختگی رهبری کنه(که به طرز شگفت انگیزی بعدا مشخص می شه که این فرقه وجود خارجی داره)
وضـعیت : هنوز پخش نشدهخلاصه داستان:
دنجی یه رویای ساده داره – که یه زندگی شاد و آروم داشته باشه و با دختری که دوستش داره سپریش کنه. ولی خب این خیلی از واقعیت به دوره.
دنجی توسط یاکوزا مجبور میشه که شیاطین رو بکشه که بتونه قرضهاش رو بده. با شیطان دستآموزش، پوچیتا، میتونه هرکاری رو کنه که یکم پول به دست بیاره.
متاسفانه دیگه استفادهش تموم میشه و توسط یکی که با یاکوزا قرارداد داشته به قتل میرسه. با اینحال، طی یک اتفاق غیرمنتظره، پوچیتا با بدن دنجی ترکیب میشه و قدرت یک شیطان ارهبرقی رو بهش میده.
وضـعیت : هنوز پخش نشدهخلاصه:
چو مو یون برای تبدیل شدن به یک ستاره در JJWXC به داستان “قلمرو شیطانِ” خود تکیه کرده بود، اما اصلا انتظار آن را نداشت که او، بعد از نوشتن هفت موقعیت و داستان ذهنی و سوءاستفاده از آن هفت داستان ذهنی تا سر حد مرگ، به آن کتاب لعنتی تناسخ پیدا کند!
این سیستم روی دستبند دیگه چه چیز لعنتیایه؟
و اینکه “یا باید از هفت مرد خاستگاری کنی و یا زیر دست این هفت مرد طعم مرگ غمانگیزی را بچشی” دیگه چه چیز لعنتیای بود؟
من تنها میخواستم برای ارضاء علایق و خواستههای بد خود یک رمان بنویسم، وگرنه واقعا چه کسی هست که بخواهد با یک دسته سگ دیوانه و سادیسمی درگیر شود؟
(JJWXC : یا Jinjiang Literature City, یه سایت به زبان چینی برای پخش و اشتراکگذاری رمانهای انلاین.)
………………………….
تعداد چپتر: 279 چپتر + اکسترا
وضـعیت : پایان یافتهخلاصه:
ساوادا یه پسر دبیرستانی دست و پا چلفتیه که همه اونو مسخره میکنن! بخاطر تحقیر شدنش توسط بقیه ی بچه ها، ساوادا هیچوقت روش نمیشه علاقه ش رو به یکی از دختر های مدرسه مطرح کنه. ولی روزی که ساوادا با یه آدمکش حرفه ای بنام ریبورن آشنا میشه، زندگیش تغییر میکنه. اون یاد میگیره قدر زندگیش رو بدونه و فرصت های زندگیش رو از دست نده. پس در این مسیر باید قوی بشه، اعتماد بنفس پیدا کنه و با سختی های پیشِ روش بجنگه. ریبورن هم در این مسیر با ترفند های خودش به ساوادا کمک میکنه…
خلاصه داستان:
افسانه ها و حکایت هایی که از گذشته برجای مانده است، داستان انسان هایی که غرق در دلاوری های خود بر علیه موجودات پست و فاسد بود را بازگو میکند… دریغ از این که بدانند در جهانی بی رحم متولد شده اند.
در همین حال، مخلوقات گریم، موجوداتی که بدون داشتن روح یا هوش فقط خرابی به بار می آوردند، توجهشان به انسان و دست ساخته هایش جلب شد. جنگ ناعادلانه ای بین دو گروه شکل گرفت.
جنگی که در آن اختلاف قدرت آنقدر زیاد بود که انسان را تا مرز نیستی و نابودی کشاند. اما انسان توانست پس از مدتی با نبوغ خود وسیله ای بسازد که شاید بتواند شرایط مبارزه را منصفانه تر سازد. وسیله ای به نام “خاک” که سرشار از انرژی بود. پس از آن جنگ، انسان ها متمدن تر شدند. اما همچنان قدرت تاریکی وجود دارد…
وضـعیت : درحال پخشخلاصه داستان:
در دنیایی که شیاطین از انسان های نامظنون تغذیه میکردند قطعه های شیطان ترسناک و افسانهای ریومن سوکونا گم و پراکنده شده بود. شیاطین از این قطعات استفاده میکردند و تا اونجایی که اطلاع داریم به قدرتی دست می یافتند که میتونست دنیا رو نابود کنه.
خوشبختانه یک مدرسه اسرار آمیز از جادوگران جوجوتسو وجود داره، برای محافظت از وجود احتمالی زندگی از Undead!!! یکی از سال بالایی های مدرسه به اسم ایتادوری یوجی بیشتر روزاشو با عیادت از پدربزرگ بیمارش میگذرونه، با اینکه شبیه نوجوون های عادیه ولی قدرت بدنی بی حد و اندازه ای داره!!
همه ی باشگاه های ورزشی میخوان که عضو باشگاهشون بشه ولی ایتادوری ترجیح میده با اخراجی های مدرسه تو باشگاه Occult بگرده. یه روزباشگاه برنامه میریزه تا بتونه به یه شئ مهر و موم شده ملعون دست پیدا کنه. ولی از بلا و وحشتی که با رهاکردنش ایجاد میشه خبری نداشتن. وقتی مهر و موم رو شکستن…
وضـعیت : پایان یافتهبرای ماموری به اسم «گرگ و میش»، هیچ دستوری برای حفظ صلح زیادی نیست. گرگ و میش نهایت تلاشش رو به عنوان یک جاسوس مخفی میکنه که از جنگ با کشور همسایه استانیا اجتناب کنه.
توی ماموریت آخرش، باید درمورد یه سیاست مدار استانیایی توی مدرسه پسرش تحقیق کنه: آکادمی مشهور ایدن.
در نتیجه، مامور ما با سخت ترین وظیفۀ شغلیش رو به رو میشه: ازدواج کردن، بچه دار شدن، و عضوی از خانواده بودن.
گرگ و میش، یا «لوید فورجر»، فورا یک یتیم به اسم آنیا رو استخدام میکنه که نقش دختر بچه 6 ساله اش و دانش آموز آکادمی ایدن رو بازی کنه.
برای نقش زنش، به یور بریار برخورد میکنه که به یک شوهر الکی نیاز داره که دوستاش رو تحت تاثیر قرار بده. لوید تنها کسی نیست که یک هویت مخفی داره.
معلوم میشه که یور یک آدمکش به اسم «شاهدخت خارها»ست. برای اون، ازدواج با یور هویتش رو به خوبی مخفی میکنه. در همین حال، آنیا هم یک دختربچه عادی نیست.
یک اسپره که محصول یک آزمایش مخفیانه است و میتونه ذهن بقیه رو بخونه. با این که آنیا هویتشون رو کشف میکنه، فکر میکنه که والدین جدیدش دوتا بازرس باحالن، برای همین بهشون نمیگه چون اینجوری دیگه حال نمیده.
تحت نام «خانواده فورجر»، جاسوس، آدمکش و اسپر باید توی یک خونه زندگی کنن و در نهایت میفهمن که خانواده چیزی بیشتر از پیوندهای خونیه.