فصل دوم از انیمه ی Tiger & Bunny.
وضـعیت : درحال پخشخلاصه داستان:
بر اساس یک افسانه رایج، خدای معروف جنگ لیانگ، هوو ووجیو، زمانی توسط کشور دشمن دستگیر شد. قبل از اینکه او را به زندان بیندازند نصف النهارهایش را بریدند و هر دو پایش را شکستند.
امپراطور برای تحقیر او، او را به عنوان صیغه به برادر آستین بریده اش هدیه داد. ژنرال هوو دچار تحقیر زیادی شد.
او به مدت سه سال در کمین نشست تا توانست به لیانگ بزرگ برگردد. او پاهای فلج خود را معالجه کرد و سه ماه بعد ارتش خود را برای هجوم به پایتخت دشمن رهبری کرد. او امپراطور را سلاخی کرد، پایتخت را با خاک یکسان کرد، و در نهایت سر ان آستین برده را قطع کرد و برای سه سال بر دیوارهای شهر آویزان کرد.
از آن زمان، جهان متحد شد.
مدرس تاریخ داشنگاه جی، پایان نامه فارغ التحصیلی دریافت کرد که افسانه هوو ووجیو را به تصویر می کشید.
او یک صفحه کامل از پایان نامه انتقاد کرد و برای دانشجویی که پایان نامه را نوشته بود فرستاد. سپس پلک زد و به جسم شاهزاده آستین بریده منتقل شد.
……………………………………………………………
تعداد چپتر: 123 چپتر + 13 اکسترا
کارمند لئون دوباره توی یک بازی شبیهساز قرار گذاشتن زنده میشه که توش زنها توش حکمرانی میکنن و فقط مردهای خیلی خوشتیپ میتونن جایگاه بالایی داشته باشن.
ولی لئون یک سلاح مخفی داره: همهچیز رو از زندگی قبلیش یادشه که شامل تموم کردن این بازی هم میشه.
ببینید که لئون چطور انقلاب به پا میکنه که این دنیا رو طبق خواسته خودش کنه… و زندگی آروم و راحتی در حومه شهر برای خودش رقم بزنه!
گمشدهها پرسهزنانی هستند که از یک دنیای دور به نام “ژاپن” به اینجا آمدهاند.
هیچکس نمیداند که چرا آنها خانه خود را ترک کردهاند. تنها چیزی که معلوم است این است که با خود فاجعه و فلاکت میآورند.
وظیفه حذف کردن آنها بر عهده منو، یک جلاد جوان است. وقتی که او آکاری را میبیند، به نظرش یک کار معمولی میآید… تا وقتی که میفهمد که کشتن این دختر غیرممکن است.
و وقتی که منو شروع به جست و جوی راهی برای از بین بردن نامیرایی او میکند، آکاری با کمال میل به او کمک میکند! و اینگونه ماجراجوییای آغار میشود که منو را برای همیشه تغییر میدهد…
خلاصه داستان:
ده ها هزار شیطان در این دنیا پرسه می زنند. نصف انها شهر ژائویه را خانه خود می نامند.
در مورد نصف دیگرشان ، همه آنها در قلمرو شمالی کانگ لانگ که توسط تیانشوی جاودان شیائو فوشوان کنترل می شود مرده اند.
فقط یک شیطان، بیست و پنج سال است که در زندان بوده و هنوز زنده است – ارباب شهر ژائویه ، وو شینگ شوئه.
خلاصه داستان:
این انیمیشن زندگی میکوتو شیراتوری، بدمینتون باز اعجوبه ای را دنبال می کند که پس از باخت در مسابقات بین المللی ضربه روحی بزرگی میخورد.
او در شرکت Sunlight Beverage حقوق بگیر می شود و با تاتسورو میازومی، بهترین بازیکن و فروشنده تیم، دوست می شود.
وضـعیت : درحال پخشخلاصه داستان :
هارو شیروگان یک فرد با بنیه ضعیف است که مدام مورد آزار و اذیت قرار می گیرد در حالی که تایگا از آن سوی دریا به امید تبدیل شدن به قوی ترین مرد جهان سفر کرده است.
یک شب، آن دو با شون کامیا، قوی ترین بازیکن XB (بیس بال افراطی) و رهبر قبیله میناتو ملاقات می کنند. هنگامی که آنها با یکدیگر ملاقات می کنند، هر یک از قبیله های پراکنده در سراسر نئو توکیو در آستانه تهدید بزرگی قرار می گیرند.
به دستور پادشاه نئو توکیو، «هوتنشین»، چیودا تری به رهبری اوجیرو اوتوری مرموزشروع به به دست گرفتن کنترل تمام قبایل کشور کرده است. چنگال شیطانی آنها در آستانه رسیدن به قبیله میناتو است…
وضـعیت : درحال پخشخلاصه داستان:
«هیوری»، دختری جوانیست که لذت ماهیگیری را از پدر مرحومش آموخت. در یکی از روزها تصمیم میگیرد به تنهایی راهی دریا شود و به هیچ عنوان انتظار ملاقات با یک دختر را در آن اقیانوس پهناور نداشت.
«کوهارو» و «هیوری» پس از ملاقات شروع به صید و پختن میکنند و در همان حین، «کوهارو» به این پی برد که دلیل حقیقی سفر کردن «هیوری» به دریا، تردیدش در ملاقات با خانواده جدید بود و سپس…
خلاصه داستان :
آکبی کومیچی با خانواده اش در روستا زندگی می کند. او موفق به ورود به مدرسه راهنمایی دخترانه معتبر آکادمی ربای شده است و اکنون فقط دو چیز می خواهد – پوشیدن لباس فرم مدرسه و پیدا کردن صدها دوست!
یک جزیرهی مصنوعی در خلیج توکیو وجود دارد که با نام منطقهی 24ام شناخته میشود. ران، کوکی و شوتا که دوست دوران کودکی همدیگه هستن و همونجا متولد و بزرگ شدن، خانواده، سرگرمی و شخصیتهای متفاوتی دارن، ولی همیشه با همدیگه میگردن.
با این حال، رابطهی اونا در طی یه حادثهی خاص، تغییر میکنه. در اولین سالگرد اون حادثه، این سه نفر دوباره همدیگه رو میبینن و تلفنهاشون همزمان زنگ میخوره. کسی که زنگ زده بود، یه دوست بهظاهر مُرده بود که از اونا میخواد تا آینده رو انتخاب کنن. هر سه نفر اونا سعی خواهند کرد تا از منطقهی 24 دوستداشتنی خودشون و مردم اونجا، با راه و روش خودشون حفاظت کنن.